مذاکره تحت تهدید و اجبار رویکرد چماق و هویج ترامپ

دکترمازیارمیرمحقق و پژوهشگر سیاسی
تاریخ دیپلماسی نمونه های متعددی از شکست راهبردهای مبتنی بر زور را ثبت کرده است.
ما در این مقاله کوتاه نمونه های پرتکرار این موارد را در چهار مورد زیر خلاصه نموده ایم که به شرح زیر است
· قراردادهای دوران قاجار: قراردادهای ترکمانچای و گلستان نمونههای اولیهای از مذاکرات تحت تهدید نظامی هستند. در این موارد، با اعمال فشار و دادن
وعدههای ظاهری، امتیازات بزرگی از ایران گرفته شد. این توافقها نه تنها مشروعیت ملی نداشتند، بلکه خشم تاریخی و احساس resentment پایدار را در
پی داشتند و به بحرانهای سیاسی طولانی مدت دامن زدند .
· کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: این واقعه، نقطه اوج شکست یک فرآیند مذاکره است. زمانی که دولت مصدق صنعت نفت را ملی کرد، قدرتهای خارجی ابتدا با
فشار اقتصادی و تهدید وارد عمل شدند و در نهایت، زمانی که مذاکره به خواسته آنها منجر نشد، به کودتا و براندازی مستقیم روی آوردند. این رویداد نشان
میدهد که وقتی “هویج” (وعدهها) کارساز نباشد، “چماق” (تجاوز مستقیم) به کار گرفته میشود و نتیجه آن، حذف کامل طرف مقابل از معادله است .
· مذاکرات هستهای و برجام: این مذاکرات نیز نمونهای بارز از بهکارگیری سیاست چماق و هویج بود. طرفهای غربی با وعده رفع تحریمها (هویج) پای میز
مذاکره کشانده شدند، اما همزمان با اعمال تحریمهای جدید (چماق) سعی در هدایت مذاکرات داشتند. نتیجه این رویکرد متناقض، بیاعتمادی عمیق و
خروج یکجانبه آمریکا از توافق بود که نشان داد تضمینی برای پایبندی طرف قدرتمند به تعهداتش وجود ندارد .
· نمایش قدرت حماس در آزادی گروگانها: در جریان توافق آتشبس 2025 غزه، حماس با تبدیل فرآیند تحویل اسرای اسرائیلی به یک نمایش قدرت و نظم،
سعی کرد شکست را به پیروزی نمادین تبدیل کند. این اقدام را میتوان پاسخی رادیکال به سیاست زور دانست که نشان میدهد حتی تحت شدیدترین
فشارهای نظامی، طرف ضعیف میتواند با استفاده از ابزارهای نمادین، روایت غالب را به چالش بکشد و روحیه مقاومت را حفظ کند .
🔬 تحلیل بر اساس اصول مذاکره و چارچوب رادیکال
· نظریه مذاکره اصولی (Principled Negotiation): بر اساس نظریه فیشر و یوری، مذاکرات موفق بر منافع مشترک، عدالت و حفظ رابطه استوارند. مذاکره
تحت زور، این اصول را نقض میکند. این رویه با ایجاد رنجش پایدار، هرگونه زمینه برای همکاری آینده را از بین میبرد و توافق را شکننده میکند .
· دیدگاه رادیکال: از این منظر، مذاکره تحت زور، ابزاری برای تثبیت سلطه و نهادینه کردن رابطه استثمارگرانه است. تحلیل رادیکال بر این باور است که
چنین مذاکرهای “مشروعیت ساختگی” به سیستم حاکم میدهد در حالی که ذاتاً ناعادلانه است. وظیفه کنشگر رادیکال نه مشارکت در این نمایش، بلکه
افشاسازی این روابط قدرت و سازماندهی مقاومت برای برهم زدن این بازی است.
· پارادوکس قدرت: یک شکست راهبردی برای طرف قویتر این است که گمان کند زور میتواند جایگزین دیپلماسی شود. تاریخ نشان داده که ملتها تحت
ستم، در مواجهه با زور محض، به تقویت اقتصاد مقاومتی، گسترش دیپلماسی متوازن و افزایش قدرت بازدارندگی روی میآورند تا از دام این تاکتیک خارج
شوند . این واکنش در درازمدت، هزینههای جبرانناپذیری برای طرف اعمالکننده زور به همراه دارد.
💎 نتیجه گیری تحلیلی دکتر میر
تحلیل علمی و رادیکال تاریخ به این نتیجه واحد میرسد: مذاکره تحت زور و تهدید، هرگز به صلح یا توافق پایدار منجر نمیشود. اینگونه رویکردها در بهترین
حالت، آتشبسی موقت و در بدترین حالت، بنیانگذار دور جدیدی از خشونت و بیثباتی هستند. عاقبت چنین مذاکراتی، یا شکست مستقیم و حذف فیزیکی
طرف ضعیف است (مانند کودتای 28 مرداد) یا ایجاد یک “صلح تحمیلی” شکننده که به محض تغییر موازنه قدرت، از هم میپاشد. راهحل پایدار، نه در میز
مذاکرهای که یک طرف با چماق بر آن حاضر شده، بلکه در برقراری عدالت و به رسمیت شناختن حق حاکمیت و کرامت طرفین نهفته است.