ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

درباره بنیاد میر

ارائه خدمات مشاوره

بنیاد دکتر مازیار میر، همراه حرفه‌ای شما در مسیر مشاوره انتخاباتی، آموزش تخصصی املاک و برندسازی شخصی.

کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت پتروشیمی

خانه » مقالات » کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت پتروشیمی
کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت پتروشیمی

کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت پتروشیمی

کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت نقت و پتروشیمی
کارگاه آموزشی تدوین و اجرای استراتژی با BSC در صنعت

 

نوشته دکترمازیارمیر محقق و‌پژوهشگر

 

هدف کلی:توانمندسازی مدیران و کارشناسان ارشد صنعت پتروشیمی در تدوین، اجرا و پایش استراتژیها با استفاده از چارچوب کارت امتیازی متوازن (BSC).

 

 

سرفصل های اصلی کارگاه (۷ سرفصل)

 

1. سرفصل اول: بنیانهای مدیریت استراتژیک در صنعت پتروشیمی

2. سرفصل دوم: گذار از تحلیل کلاسیک به استراتژی عملیاتی (تمرین عملی تحلیل SWOT و PESTEL)

3. سرفصل سوم: آشنایی با کارت امتیازی متوازن (BSC) و فلسفه آن

4. سرفصل چهارم: ترسیم نقشه استراتژی (Strategy Map) برای یک پتروشیمی

5. سرفصل پنجم: طراحی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و اهداف کمّی

6. سرفصل ششم: برنامهریزی اقدامات ابتکاری و همسوسازی سازمانی

7. سرفصل هفتم: پایش، یادگیری و بهبود مستمر استراتژی

 

 

شرح تفصیلی سرفصل ها، مثال ها و چک لیست ها

 

سرفصل نخست

بنیانهای مدیریت استراتژیک در صنعت نفت و پتروشیمی

این جلسه پایه و اساس درک ضرورت مدیریت استراتژیک را در بستر پیچیده،پرمخاطره و سرمایهبر صنعت پتروشیمی فراهم میکند. ویژگیهای منحصربهفرد این صنعت شامل وابستگی به قیمت نفت، مقررات سخت زیستمحیطی، فناوریهای پیچیده، چرخههای طولانی سرمایهگذاری و رقابت جهانی است. در چنین محیطی، برنامهریزی استراتژیک از یک انتخاب لوکس به یک ضرورت بقا تبدیل میشود.

مثالهای کاربردی:

1. مثال تغییرات قوانین زیست محیطی:

یک پتروشیمی که استراتژی کاهش آلایندگی کربنی را در هسته برنامههای خود قرار نداده باشد، ممکن است با تغییر قوانین بینالمللی (مانند مالیات کربن)، بازار صادراتی خود را از دست بدهد.

2. مثال نوسان قیمت خوراک:

یک شرکت که استراتژی تنوع بخشی به سبد محصولات و حرکت به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر (Specialty Chemicals) را دنبال نکند، در برابر نوسانات قیمت متان و اتان به عنوان خوراک، بسیار آسیبپذیر خواهد بود.

3. مثال مدیریت انرژی:

یک پتروشیمی که راهبرد بهینهسازی مصرف انرژی (Energy Efficiency) را به عنوان یک مزیت رقابتی تعریف کند، میتواند در بلندمدت با کاهش هزینههای عملیاتی، سودآوری خود را در شرایط مختلف بازار تضمین نماید.

 

چک لیست ۷ مرحله ای برای ارزیابی آمادگی استراتژیک دکترمیر

1. آیا سازمان شما یک بیانیه چشمانداز (Vision) و مأموریت (Mission) روشن و قابل درک دارد؟

2. آیا تحلیل منظمی از عوامل کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناورانه (PESTEL) مؤثر بر صنعت انجام میشود؟

3. آیا نقاط قوت و ضعف داخلی (مانند ظرفیت تولید، توان پژوهشی، فرهنگ سازمانی) بهطور شفاف شناسایی شدهاند؟

4. آیا تهدیدات و فرصتهای ناشی از رفتار رقبا، تأمینکنندگان و مشتریان بهطور مستمر رصد میشود؟

5. آیا اهداف بلندمدت (۵ تا ۱۰ ساله) سازمان به صورت کمّی و قابل اندازهگیری تعریف شدهاند؟

6. آیا منابع مالی و انسانی کافی برای پشتیبانی از برنامههای بلندمدت در نظر گرفته شده است؟

7. آیا فرآیندی برای بازنگری دورهای استراتژیها و تطبیق آنها با شرایط جدید وجود دارد؟

 

سرفصل دوم

گذار از تحلیل کلاسیک به استراتژی عملیاتی

تفسیر و توضیح:

در این بخش،شرکتکنندگان میآموزند که چگونه خروجیهای تحلیلهای محیطی (SWOT و PESTEL) را به گزینههای استراتژیک executable تبدیل کنند. مشکل رایج بسیاری از سازمانها، توقف در مرحله تحلیل و ناتوانی در تبدیل آن به اقدام است. این جلسه با یک کار گروهی، این شکاف را پر میکند.

مثالهای کاربردی در کلاس جهانی:

1. تبدیل یک تهدید به استراتژی (ماتریس TOWS):

· تهدید (T): افزایش رقابت از سوی پتروشیمیهای خاورمیانه با هزینه خوراک پایینتر.

· ضعف (W): هزینههای تولید نسبتاً بالا در واحد داخلی.

· استراتژی WT (دفاعی): “پیادهسازی برنامه جامع مدیریت هزینه (Cost Leadership) با تمرکز بر بهینهسازی مصرف انرژی و کاهش هزینههای نگهداری.”

2. تبدیل یک قوت به استراتژی:

· قوت (S): داشتن نیروی انسانی متخصص و آزمایشگاههای研发 (R&D) پیشرفته.

· فرصت (O): رشد تقاضای جهانی برای پلیمرهای مهندسی خاص.

· استراتژی SO (تهاجمی): “تمرکز بر توسعه و تولید پلیمرهای خاص (Specialty Polymers) با ارزش افزوده بالا برای بازارهای صادراتی خاص.”

3. تبدیل یک تحلیل PESTEL به استراتژی:

· عامل (Environmental): فشار فزاینده جامعه بینالملل برای کاهش ردپای کربن.

· استراتژی: “تعریف راهبرد توسعه پایدار و اقتصاد circular با سرمایهگذاری در فناوریهای بازیافت پلاستیک (Chemical Recycling) و تولید محصولات سبز.”

 

سرفصل سوم

آشنایی با کارت امتیازی متوازن (BSC) و فلسفه آن

تفسیر و توضیح:

در این بخش،شرکتکنندگان با مفهوم BSC به عنوان یک “سیستم مدیریت استراتژیک” و نه صرفاً یک “سیستم اندازهگیری” آشنا میشوند. تأکید اصلی بر روی “تفکر علت و معلولی” است. توضیح داده میشود که چگونه سرمایهگذاری در حوزههای غیرمالی (مانند آموزش کارکنان و بهبود فرآیندها) در نهایت به نتایج مالی مطلوب منجر میشود. چهار منظر BSC بهطور کامل تشریح میگردد.

مثالهای کاربردی از صنعت پتروشیمی:

1. منظر مالی: “افزایش ۱۵ درصدی سود عملیاتی تا ۳ سال آینده.” این نتیجه نهایی است.

2. منظر مشتری: “دستیابی به رتبه اول رضایت مشتری در بین تأمینکنندگان داخلی پلیاتیلن.” این یک عامل محرک برای نتیجه مالی است.

3. منظر فرآیندهای داخلی: “کاهش ۱۰ درصدی مصرف ویژه انرژی (Energy Intensity) در فرآیند کراکر اتان.” این یک عامل زیربنایی برای رضایت مشتری (از طریق قیمت رقابتی) و نتیجه مالی است.

4. منظر یادگیری و رشد: “اجرای برنامه آموزش سالانه ۴۰ ساعت برای تمام اپراتورهای واحدهای تولیدی.” این یک عامل بنیادی برای بهبود فرآیندها است.

چک لیست هفت مرحله ای برای درک صحیح از BSC:

1. آیا درک میکنید که BSC صرفاً یک کارت امتیازی نیست، بلکه یک سیستم مدیریتی یکپارچه است؟

2. آیا میتوانید رابطه علت و معلولی بین آموزش کارکنان (یادگیری و رشد) و سودآوری (مالی) را در کسبوکار خود توضیح دهید؟

3. آیا چهار منظر BSC (مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد) را بهخوبی میشناسید؟

4. آیا میتوانید برای هر یک از این چهار منظر در واحد خود مثال بزنید؟

5. آیا تفاوت “شاخص” (Indicator) و “هدف” (Target) را میدانید؟

6. آیا میدانید که نقشه استراتژی (Strategy Map) قلب تپنده BSC است؟

7. آیا با مفهوم “اقدامات ابتکاری” (Initiatives) به عنوان پروژههای محرک دستیابی به اهداف آشنا هستید؟

سرفصل چهارم

ترسیم نقشه استراتژی (Strategy Map) برای یک پتروشیمی

تفسیر و توضیح:

این جلسه،هسته مرکزی کارگاه است. نقشه استراتژی، داستان استراتژی شرکت را در یک صفحه بهصورت گرافیکی و با نشان دادن روابط علّی روایت میکند. شرکتکنندگان در کارگروهی، برای یک شرکت پتروشیمی فرضی یا واقعی، نقشه استراتژی طراحی میکنند. این نقشه باید نشان دهد چگونه اهداف در چهار منظر به یکدیگر پیوند میخورند.

مثال طراحی نقشه استراتژی برای یک پتروشیمی فرضی:

· هدف نهایی (مالی): افزایش ۲۰ درصدی ارزش سهامدار (Shareholder Value).

· هدف مشتری برای تحقق آن: تبدیل شدن به تأمینکننده منتخب (Supplier of Choice) برای مشتریان در صنایع پایین دستی.

· فرآیندهای داخلی برای تحقق اهداف مشتری:

· فرآیند عملیاتی: تضمین کیفیت برتر و تحویل به موقع محصولات.

· فرآیند مدیریت مشتری: توسعه راهحلهای فنی و مهندسی برای مشتریان (Technical Support).

· فرآیند نوآوری: توسعه کاتالیستهای جدید برای افزایش بازدهی تولید.

· فرآیند اجتماعی/زیست محیطی: کاهش ۱۵ درصدی انتشار گازهای گلخانهای.

· یادگیری و رشد برای پشتیبانی از فرآیندها:

· سرمایه انسانی: ارتقای مهارتهای نیروی کار در حوزههای فنی و HSE.

· سرمایه اطلاعاتی: استقرار سیستم یکپارچه MES (Manufacturing Execution System).

· سرمایه سازمانی: تقویت فرهنگ ایمنی، کیفیت و نوآوری.

 

سرفصل پنجم: طراحی شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و اهداف کمّی

تفسیر و توضیح:

پس از ترسیم نقشه استراتژی،نوبت به اندازهگیری میرسد. برای هر هدف در نقشه استراتژی، باید یک شاخص کلیدی عملکرد (KPI)، یک هدف کمّی (Target)، و یک واحد اندازهگیری تعریف شود. در این بخش، اصول طراحی شاخصهای SMART (خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط، زماندار) آموزش داده میشود.

مثالهای کاربردی از شاخصها در پتروشیمی:

1. شاخص برای “کاهش مصرف ویژه انرژی”:

· KPI: مصرف انرژی به ازای هر تن محصول (Gigajoule per Ton).

· هدف: کاهش از ۵ به ۴.۵ گیگاژول بر تن تا پایان سال ۱۴۰۳.

· واحد اندازهگیری: GJ/Ton.

2. شاخص برای “تضمین کیفیت برتر”:

· KPI: نرخ برگشت محصول به دلیل عدم انطباق کیفی.

· هدف: کاهش از ۰.۵% به ۰.۱% تا پایان سال ۱۴۰۳.

· واحد اندازهگیری: درصد (%).

3. شاخص برای “ارتقای مهارتهای نیروی کار”:

· KPI: میانگین ساعت آموزشهای تخصصی per employee.

· هدف: افزایش از ۲۰ ساعت به ۵۰ ساعت در سال.

· واحد اندازهگیری: ساعت/نفر/سال.

چک لیست ۷ مرحلهای برای طراحی اثربخش شاخصها (KPIs):

1. آیا هر شاخص به وضوح به یکی از اهداف موجود در نقشه استراتژی مرتبط است؟

2. آیا شاخص تعریف شده “قابل اندازهگیری” است و روش جمعآوری دادههای آن مشخص است؟

3. آیا شاخص “قابل کنترل” یا “تأثیرپذیر” توسط واحد مربوطه است؟

4. آیا “هدف کمّی” (Target) برای شاخص، چالشبرانگیز اما در عین حال واقعبینانه (قابل دستیابی) است؟

5. آیا “دوره اندازهگیری” (مثلاً ماهانه، فصلی) برای شاخص مشخص شده است؟

6. آیا “مالک” شاخص (فرد یا واحدی که مسئول رسیدن به هدف است) تعیین شده است؟

7. آیا شاخص از “تعداد مناسب” برخوردار است تا هم جامع باشد و هم باعث سردرگمی و انحراف توجه نشود؟ (قانون تعداد محدود شاخصهای کلیدی)

سرفصل ششم

برنامهریزی اقدامات ابتکاری و همسوسازی سازمانی

تفسیر و توضیح:

شاخصها فقط وضعیت را گزارش میدهند؛این “اقدامات ابتکاری” (Initiatives) یا “پروژههای استراتژیک” هستند که باعث حرکت سوزن شاخصها به سمت هدف میشوند. در این بخش، شرکتکنندگان میآموزند که چگونه برای هر هدف، پروژههای محرک را شناسایی، اولویتبندی و بودجهریزی کنند. همچنین، چگونگی همسوسازی واحدهای مختلف (تولید، فروش، HSE، منابع انسانی) با استراتژی کلان آموزش داده میشود.

مثالهای کاربردی از اقدامات ابتکاری:

1. برای هدف “کاهش مصرف انرژی”:

· اقدام ابتکاری: “نصب سیستم بهینهساز (Optimizer) بر روی کورههای کراکر.”

· بودجه: ۲ میلیون یورو.

· مدت زمان: ۱۸ ماه.

· مسئول: مدیر مهندسی و نگهداری.

2. برای هدف “توسعه محصولات جدید”:

· اقدام ابتکاری: “احداث پایلوت تولید کامپاندهای پلیمری خاص.”

· بودجه: ۵۰۰ هزار تومان.

· مدت زمان: ۲۴ ماه.

· مسئول: مدیر مرکز تحقیقات و توسعه.

3. برای هدف “تقویت فرهنگ ایمنی”:

· اقدام ابتکاری: “اجرای سیستم مدیریت رفتار ایمن (BBS).”

· بودجه: ۱۰۰ هزار تومان.

· مدت زمان: ۱۲ ماه.

· مسئول: مدیر HSE.

سرفصل هفتم:

پایش، یادگیری و بهبود مستمر استراتژی

تفسیر و توضیح:

استراتژی یک رویداد نیست،یک فرآیند مستمر است. این جلسه به مکانیزمهای گزارشدهی، جلسات بازنگری استراتژی (Strategy Review Meetings) و ایجاد یک چرخه یادگیری میپردازد. تأکید میشود که گزارشات عملکرد باید مختصر، گرافیکی و متمرکز بر تحلیل ریشههای علل انحراف از هدف باشند، نه صرفاً ارائه اعداد و ارقام.

مثالهای کاربردی:

1. گزارش دهی عملکرد: طراحی یک “کارت امتیازی” (Dashboard) مدیریتی که در یک نگاه، وضعیت تمام شاخصهای کلیدی را با رنگهای سبز، زرد و قرمز نشان دهد.

2. جلسه بازنگری: ماهانه برگزار میشود. در این جلسه به جای پرسش “چقدر انحراف داریم؟”، این سؤال مطرح میشود که “چرا به هدف نرسیدیم؟ و چه اقدام اصلاحی باید انجام دهیم؟”

3. یادگیری استراتژیک:

اگر پس از ۶ ماه مشاهده شود که یک اقدام ابتکاری (مثلاً یک پروژه نرمافزاری) به بهبود شاخص مورد نظر منجر نشده است، تیم مدیریت باید شجاعت توقف آن پروژه و آزمایش یک راهحل جدید را داشته باشد. این همان “مدیریت بر اساس آزمون و خطا” است.

چک لیست هفت مرحله ای برای استقرار چرخه مدیریت استراتژیک دکتر میر

 

1. آیا یک فرآیند منظم (مثلاً ماهانه) برای جمعآوری دادههای عملکرد شاخصها تعریف شده است؟

2. آیا یک دشبورد (Dashboard) مدیریتی برای نمایش خلاصه و گرافیکی عملکرد طراحی شده است؟

3. آیا جلسات دورهای بازبینی استراتژی با حضور مدیران ارشد و بدون حواشی عملیاتی برگزار میشود؟

4. آیا در این جلسات، بر تحلیل ریشهای مشکلات و تصمیمگیری برای اقدامات اصلاحی تمرکز میشود؟

5. آیا مکانیزمی برای بهروزرسانی استراتژیها در مواجهه با تغییرات بزرگ محیطی پیشبینیشده است؟

6. آیا سیستم پاداش و جبران خدمات با عملکرد در شاخصهای استراتژیک (BSC) مرتبط شده است؟

7. آیا استراتژی و نقشه استراتژی به همه سطوح سازمان ابلاغ شده و برای آنها قابل درک است؟

 

 


 

نتیجه گیری مبسوط

مدیریت استراتژیک در صنعت پتروشیمی، که با ویژگیهای منحصربهفردی چون سرمایهگذاریهای کلان، سیکلهای طولانی، رقابت جهانی و فشارهای فزاینده زیستمحیطی شناخته میشود، دیگر یک گزینه نیست بلکه تنها مسیر برای تضمین بقا، رقابتپذیری و رشد پایدار در افق بلندمدت است.

کارت امتیازی متوازن (BSC) به عنوان قدرتمندترین چارچوب برای “اجرای استراتژی”، این توانایی را به مدیران پتروشیمیها میدهد تا استراتژیهای خود را از سطح مفاهیم انتزاعی و اسناد قطور، به نقشههای عملیاتی روشن، شاخصهای کمّی و پروژههای اجرایی مشخص تبدیل کنند. نقطه قوت BSC در نگاه متوازن و علّی آن است که ثابت میکند دستیابی به نتایج مالی درخشان، در گرو سرمایهگذاری بر روی مشتریان، بهینهسازی فرآیندهای داخلی و نهایتاً توانمندسازی سرمایههای انسانی و فناوری است.

این کارگاه با گذر از مراحل هفتگانه خود، از تحلیل پایه تا پایش مستمر، یک نقشه راه کامل و کاربردی را در اختیار شرکتکنندگان قرار میدهد. موفقیت در این مسیر مستلزم تعهد بیچون و چرای مدیریت ارشد، مشارکت کلیه سطوح سازمان و ایجاد فرهنگی است که بر یادگیری مستمر، مسئولیت پذیری و نگاه راهبردی استوار باشد. سازمانی که بتواند استراتژی را به زبان مشترک تمام واحدهای خود تبدیل کند، نه تنها در عرصه رقابت پیروز خواهد شد، بلکه میتواند در دریای پرتلاطم تغییرات بازار و فناوری، به جای واکنش منفعلانه، نقش یک بازیگر فعال و پیشرو را ایفا نماید. در نهایت، BSC یک سفر است، نه یک مقصد؛ سفر دائمی برای خلق ارزش و تضمین آیندهای پایدار برای صنعت پتروشیمی

 

.

دکتر مازیار میر

نوشته های مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید