
- دکتر مازیار میر
- بدون دیدگاه
داووس صحرا در مقابل صحرای داووس

چرایی غفلت ایران در رقابت جهانی هوش مصنوعی و نقش سکوت سیاستگذاران کلان اقتصادی
نویسنده: دکتر مازیار میر
ایران تهران ۶ آبان ۱۴۰۴
مقدمه:
خلیج همیشه فارس در آستانه تحول هوش مصنوعی
همزمان با برگزاری کنفرانس بین المللی “داووس صحرا” در ریاض با محوریت هوش مصنوعی، که رهبران جهانی، سرمایه گذاران کلان و شرکت های
فناوری پیشرو را برای سرمایه گذاری های چند ده میلیارد دلاری گرد هم آورده است، ایران همچنان در حاشیه این تحولات تاریخی قرار دارد. این تقابل
نمادین میان “داووس صحرا” و “صحرای داووس” نشان دهنده شکاف عمیقی است که نه تنها در حوزه فناوری، بلکه در سیاست گذاری، اقتصاد و حتی
فرهنگ innovation خود را نشان می دهد.
بخش نخست
تحول عربستان از اقتصاد نفتی به اقتصاد هوش مصنوعی
دولت عربستان سعودی در چارچوب برنامه “چشم انداز ۲۰۳۰” در حال تبدیل شدن به یکی از قطب های جهانی هوش مصنوعی است. این کشور با سرمایه گذاری ۴۰ میلیارد دلاری در همکاری با شرکت های پیشرویی چون انویدیا، آموزش نیروی انسانی متخصص – از جمله زنان – و ارائه مشوق های مالی بی سابقه برای جذب استعدادهای جهانی، عزم جدی خود را برای حضور در این رقابت جهانی نشان داده است. حضور چهره های بین المللی مانند دونالد ترامپ جونیور، رهبران چینی و مدیران ارشد بانک های سرمایه گذاری جهانی در این کنفرانس، نه تنها یک نمایش نمادین، بلکه تأییدی بر تغییر جغرافیای قدرت اقتصادی از انحصار غرب است.
پرسش اساسی این است:
چرا ایران با برخورداری از یکی از غنی ترین ذخایر نخبگان فناوری در منطقه، همچنان در حاشیه این تحولات جهانی باقی مانده است؟
بخش دوم
ریشه های غفلت؛ ساختاری یا سیاست زده؟
این عقب ماندگی ریشه در یک “غفلت ساختاری” دارد که در سه سطح قابل مشاهده است:
سیاست گذاری فاقد دیدگاه فناورانه
وزارت کار و تعاون، وزارت علوم و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران، هیچ یک برنامه جامع و قابل اجرایی برای ورود به اقتصاد هوش مصنوعی ارائه نداده
اند. در حالی که عربستان با برنامه ریزی دقیق، سرمایه گذاری بلندمدت و جذب نخبگان جهانی در حال ساخت “اکوسیستم هوش مصنوعی” است، ما
همچنان درگیر تعریف های ایدئولوژیک از “فناوری بومی” هستیم که بیش از آنکه به پیشرفت بینجامد، به انزوا منجر شده است.
سکوت سیاستگذاران اقتصادی در برابر تحول دیجیتال
اگر وزیر کار و تعاون وظیفه خود را صرفاً در تعریف شاخص های بیکاری بداند و وزیر ارتباطات تنها به کنترل فضای مجازی بپردازد، مسئولیت راه اندازی یک
اقتصاد دیجیتال رقابتی بر عهده چه نهادی خواهد بود؟ در این میان، وزیر صنعت، معدن و تجارت – چه به صورت فردی و چه به عنوان نمادی از سیستم حاکم
– در برابر انفجار فناوری جهانی سکوت اختیار کرده است. سکوتی که نه تنها هزینه اقتصادی، بلکه هزینه تاریخی و تمدنی به همراه خواهد داشت.
فرار نخبگان و سیاست گذاری نابینا
هرساله ده ها هزار نخبه ایرانی در حوزه های علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی و مهندسی داده، به دلیل فقدان زیرساخت های معنادار به خارج از کشور
مهاجرت می کنند. در همین حال، سیاست گذاران داخلی به جای ایجاد “جاذبه فکری” بر “محدودیت های سیاسی-امنیتی” تأکید می کنند. این تناقض نه
یک خطای مدیریتی، بلکه یک خطای تمدنی محسوب می شود.
بخش سوم
نقد علمی؛ جایگزینی مفاهیم به جای واقعیات
در برخی گفتمان های رسمی ایران، شاهد جایگزینی مفهوم “هوش ملی” به جای “هوش مصنوعی” بوده ایم. این جایگزینی نمونه بارزی از “شبه علم
سیاسی” است؛ به این معنا که از واژگان فنی برای پنهان کردن ناتوانی ساختاری استفاده می شود. هوش مصنوعی یک فناوری جهانی است که بر پایه
الگوریتم، داده و محاسبات پیشرفته استوار است، نه بر پایه ایدئولوژی یا ملی گرایی. نادیده گرفتن این واقعیت نه تنها ما را از رقابت جهانی دور می کند،
بلکه ما را در دام “فناوری زدگی کلامی” گرفتار می سازد.
نتیجه گیری نهایی
انتخاب مسیر درست
از صحرا به داووس یا از داووس به صحرا؟
“داووس صحرا” تنها یک کنفرانس اقتصادی نیست، بلکه نمادی از تحول استراتژیک در جهان معاصر است. کشورهایی که در این تحول مشارکت می کنند،
نه تنها سرمایه جذب می کنند، بلکه آینده خود را می سازند. ایران با وجود ظرفیت های ذاتی در این مسیر عقب نشینی کرده است – نه به دلیل کمبود
نخبگان، بلکه به دلیل فقدان اراده سیاسی و ساختارهای ناکارآمد.
اگر وزیر کار، وزیر ارتباطات و سایر سیاست گذاران کلان اقتصادی همچنان در سکوت باقی بمانند، نه تنها از “داووس صحرا” عقب خواهیم ماند، بلکه از
“صحرای داووس” نیز عقب تر خواهیم افتاد – جایی که حتی تصور رقابت با دیگران نیز از بین خواهد رفت.
پیشنهاد پژوهشی برای مطالعات آینده:
طراحی چارچوب سیاستی برای ورود ایران به اقتصاد هوش مصنوعی با رویکرد “بازگشت مغزها”، “همکاری های منطقه ای غیرسیاسی” و “اصلاح
ساختارهای نظارتی مبتنی بر اعتماد فناورانه …
تحلیل راهبردی: چالشهای توسعه فناوریهای پیشرفته در اقتصادهای در حال گذار
نویسنده: دکتر مازیار میر
تاریخ انتشار: آبان ۱۴۰۴
چکیده:
این نوشتار به بررسی چالشهای توسعه فناوریهای نوین در کشورهایی با اقتصاد در حال گذار میپردازد. با تحلیل تطبیقی رویکردهای مختلف در سطح بینالمللی، کوشیدهام زمینههای لازم برای تدوین راهبردهای توسعه فناورانه را تبیین نمایم.
مقدمه
هماکنون شاهد تحولات گسترده در عرصه فناوریهای دیجیتال در سطح جهانی هستیم. بسیاری از کشورها با درک اهمیت این تحولات، سرمایهگذاریهای کلانی را در این زمینه آغاز کردهاند. در این میان، برخی اقتصادهای در حال گذار با چالشهای ساختاری متعددی در مسیر توسعه فناورانه روبرو هستند.
تحلیل مقایسهای رویکردهای توسعه فناورانه
بررسی تجربیات بینالمللی نشان میدهد که موفقیت در توسعه فناوریهای پیشرفته نیازمند اتخاذ راهبردهای منسجم و همهجانبه است. کشورهای پیشرو در این عرصه، با تدوین برنامههای بلندمدت و ایجاد سازوکارهای حمایتی جامع، توانستهاند جایگاه مناسبی در اقتصاد دیجیتال جهانی کسب نمایند.
چالشهای پیشروی توسعه فناورانه
به نظر اینجانب، مهمترین موانع توسعه فناوریهای پیشرفته در اقتصادهای در حال گذار عبارتند از:
۱. نبود برنامهریزی راهبردی یکپارچه
۲. کمتوجهی به توسعه سرمایه انسانی متخصص
۳. ضعف در ایجاد پیوند بین مراکز علمی و صنعتی
۴. نارسایی در نظام مدیریت نوآوری
۵. محدودیت در تأمین منابع مالی پایدار
راهکارهای پیشنهادی
برای فائق آمدن بر این چالشها، راهکارهای زیر قابل طرح است:
تدوین سند راهبردی توسعه فناوری با نگاه بلندمدت
ایجاد نظام جامع شناسایی و پرورش استعدادها
توسعه زیرساختهای پژوهشی و فناوری
طراحی سازوکارهای مالی نوآورانه
تقویت همکاریهای بینالمللی هدفمند
نتیجهگیری
توسعه فناوریهای پیشرفته نیازمند عزم ملی و مشارکت تمامی ذینفعان است. با اتخاذ رویکردی نظاممند و aprend از تجربیات موفق بینالمللی،
میتوان زمینههای لازم برای حضور فعال در عرصه اقتصاد دیجیتال جهانی را فراهم نمود. امید است این تحلیل بتواند چارچوب مناسبی برای تدوین
راهبردهای توسعه فناورانه ارائه نماید…

