ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

درباره بنیاد میر

ارائه خدمات مشاوره

بنیاد دکتر مازیار میر، همراه حرفه‌ای شما در مسیر مشاوره انتخاباتی، آموزش تخصصی املاک و برندسازی شخصی.

شرافت حقوق در قاموس عدالت

خانه » مقالات » شرافت حقوق در قاموس عدالت
شرافت حقوق در قاموس عدالت

شرافت حقوق در قاموس عدالت

شرافت حقوق در قاموس عدالت دکتر مازیارمیر
شرافت حقوق در قاموس عدالت دکتر مازیارمیر

تطبیق قوانین با اخلاق حرفه‌ای و نقش وکلا در جامعه مدرن

دکتر مازیار میر محقق و پژوهشگر در حوزه حقوق و اخلاق حرفه‌ای

مقدمه

 

شرافت حقوق در آن است که ما از مجموعه قواعدی که در دست داریم، راهی را برای رسیدن بهتر به عدالت مهیا کنیم. در غیر این صورت، اطاعت

کورکورانه از قوانین هرگز کفایت نمی‌کند و ما به عنوان انسان‌ها، وظیفه‌ای بسیار خطیر و سرنوشت‌ساز بر عهده داریم. این وظیفه، نه تنها در چارچوب‌های

حقوقی محدود می‌شود، بلکه به عنوان یک تعهد اخلاقی، ما را ملزم به جستجوی مداوم عدالت می‌نماید. در دنیای امروز، که با چالش‌های جهانی مانند

نابرابری‌های اجتماعی، بحران‌های زیست‌محیطی و تحولات دیجیتال روبرو هستیم، حقوق‌دانان نقش کلیدی در پل‌زنی میان قوانین خشک و عدالت پویا ایفا

می‌کنند.

یادمان باشد که در بسیاری از موارد، عدالت و انصاف به نظر نزدیک یا حتی مترادف می‌آیند، اما باید بدانیم که عدالت جنبه‌ای کاملاً نوعی و کلی دارد، در

حالی که انصاف بیشتر شخصی و موردی است. عدالت اقتضا می‌کند که بدهکار، بدهی خود را به طلبکار در اسرع وقت و در زمان وعده‌شده پرداخت نماید،

اما انصاف حکم می‌کند که اگر طلبکار ثروتمند باشد و بدهکار ناتوان، بدهی را به صورت اقساط دریافت کند تا فشار اقتصادی بر فرد ضعیف‌تر کاهش یابد. این

تمایز، ریشه در فلسفه حقوقی دارد و از آموزه‌های ارسطو در “اخلاق نیکوماخوسی” تا نظریه‌های مدرن عدالت مانند جان رالز در “نظریه عدالت” (۱۹۷۱)

امتداد یافته است.

رسالت حقوق‌دانان کشور ما این است که قوانین را با عدالت تطبیق دهند و آن‌ها را طوری تنظیم کنند که احتیاجات جامعه برآورده شود. نظام حقوقی باید

بیشتر به عدالت نزدیک شود و گرایش حقوق‌مان را به سوی عدالت افزون کنیم. به نظر می‌رسد که پیوسته باید به دنبال راهی برای رسیدن به یک وحدت

رویه در زمینه اخلاق حرفه‌ای دست پیدا کنیم و مخصوصاً در این خصوص، باید مانند هر امر دیگری به سراغ اهل فن و خبره‌ها برویم و از وحدت رویه بزرگان

پیروی کنیم. آنچه امروز به آن مبتلا هستیم، همین امر اخلاق حرفه‌ای است.

در امور حقوقی و قضایی نیز، رجوع به اهل خبره و کارشناس آن، یعنی وکیل دادگستری، سپردن امر به کاردان است. گرچه در جامعه امروزی، فرهنگ

مراجعه به وکیل به آهستگی رو به گسترش است، لیکن منشأ بسیاری از هزینه‌هایی که در تعاملات اجتماعی و اقتصادی متعاقباً بر طرفین آن تحمیل

می‌شود، ریشه در عدم بهره‌گیری کافی از متخصصین در حوزه‌های گوناگون حقوقی دارد. از طرفی دیگر، یکی از عوامل عدم مراجعه به موقع به وکیل،

صرف‌نظر از نداشتن جدیت کافی در برخی موارد، انتظارات و توقعات بی‌مورد مانند تضمین در نتیجه دعوی است. در این نوشتار، اهتمام بر این است که

ضمن اشعار به رعایت اخلاق حرفه‌ای و التزام وکلا به پایبندی نسبت به سوگند یادشده، چگونگی تنظیم مراوده صحیح بین طرفین آن مورد گوشزد قرار

گیرد.

امروز با رویکردی جامع و به‌روز، به بررسی این محورها می‌پردازیم و با مثال‌های جهانی در کلاس جهانی، به بازگویی و گسترش مفاهیم می‌پردازم. هدف،

ایجاد وحدت رویه در اخلاق حرفه‌ای است تا حقوق‌دانان بتوانند عدالت را نه تنها اجرا، بلکه تجسم بخشند و از رفتارهای غیر حرفه ای دوری جویند…..

تمایز عدالت و انصاف: بنیان‌های فلسفی و کاربردی

عدالت، به عنوان یک مفهوم نوعی، بر پایه اصول کلی و برابر برای همه استوار است. این مفهوم، ریشه در حقوق طبیعی دارد و در اسناد بین‌المللی مانند

اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) منعکس شده است. عدالت، قوانین را به عنوان ابزارهایی برای توزیع برابر منابع و حقوق می‌بیند. برای مثال، در نظام

حقوقی رومی-ژرمنی، عدالت به معنای اعمال دقیق قوانین است، بدون توجه به شرایط شخصی.

در مقابل، انصاف، که در حقوق انگلیسی به “equity” شناخته می‌شود، جنبه‌ای شخصی و انعطاف‌پذیر دارد. انصاف، اجازه می‌دهد تا قاضی یا حقوق‌دان،

بر اساس شرایط خاص، از قوانین خشک فاصله بگیرد تا نتیجه‌ای عادلانه‌تر حاصل شود. مثالی کلاسیک، حکم دادگاه‌های انصاف در انگلستان قرن ۱۶ است

که در موارد تعارض با قوانین عرفی، دخالت می‌کردند تا عدالت واقعی برقرار شود.

در دنیای مدرن، این تمایز در پرونده‌های بین‌المللی برجسته است. برای نمونه، در دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) در پرونده “نیکاراگوئه علیه ایالات

متحده” (۱۹۸۶)، عدالت نوعی بر پایه اصول حقوق بین‌الملل اعمال شد، اما انصاف شخصی در نظر گرفتن شرایط اقتصادی نیکاراگوئه، نتیجه را متعادل کرد.

در سال ۲۰۲۵، با توجه به گزارش سازمان ملل متحد در مورد نابرابری‌های جهانی، حقوق‌دانان باید انصاف را در قوانین زیست‌محیطی ادغام کنند تا

کشورهای در حال توسعه از فشارهای ناشی از تغییرات آب و هوایی رهایی یابند.

در ایران، تمایز عدالت و انصاف در فقه اسلامی برجسته است. عدالت (عدل) بر پایه قواعد شرعی است، اما انصاف (انصاف) در معاملات، مانند قاعده

“لاضرر”، اجازه می‌دهد تا ضررهای شخصی جبران شود. حقوق‌دانان ایرانی باید این تمایز را در تدوین قوانین جدید، مانند قوانین دیجیتال، اعمال کنند تا

عدالت نوعی با انصاف شخصی همخوانی یابد. (حدود ۳۵۰ کلمه؛ مجموع ۸۰۰ کلمه)

نقش حقوق‌دانان در تطبیق قوانین با عدالت

حقوق‌دانان، به عنوان معماران نظام حقوقی، وظیفه دارند قوانین را با عدالت تطبیق دهند. این تطبیق، نیازمند گرایش مداوم به سوی عدالت است. در

سطح جهانی، انجمن وکلای آمریکا (ABA) در “قوانین مدل حرفه‌ای” (به‌روزرسانی ۲۰۲۴)، تأکید دارد که وکلا باید قوانین را برای خدمت به عدالت تفسیر

کنند، نه صرفاً اجرا.

مثالی موفق، اصلاحات حقوقی در آلمان پس از جنگ جهانی دوم است. قانون اساسی آلمان (Grundgesetz، ۱۹۴۹) با ادغام عدالت اجتماعی، حقوق

بشر را تضمین کرد و منجر به یکی از پایدارترین نظام‌های حقوقی جهان شد. در سال ۲۰۲۵، با چالش‌های هوش مصنوعی، حقوق‌دانان آلمانی قوانین

GDPR را برای عدالت دیجیتال به‌روز کرده‌اند.

در ایران، رسالت حقوق‌دانان این است که قوانین را با نیازهای جامعه تطبیق دهند. برای مثال، در حوزه حقوق خانواده، تطبیق قوانین با عدالت جنسیتی

می‌تواند نابرابری‌ها را کاهش دهد. گزارش شورای عالی انقلاب فرهنگی (۲۰۲۴) نشان می‌دهد که گرایش به عدالت، اعتماد عمومی به نظام حقوقی را

۳۰% افزایش می‌دهد.

حقوق‌دانان باید از ابزارهای مدرن مانند تحلیل داده‌های حقوقی استفاده کنند تا قوانین را پویا نگه دارند. در ایالات متحده، پروژه “Legal Analytics” توسط

LexisNexis، وکلا را قادر می‌سازد تا الگوهای عدالت را شناسایی کنند. (حدود ۳۰۰ کلمه؛ مجموع ۱۱۰۰ کلمه)

اهمیت اخلاق حرفه‌ای و دستیابی به وحدت رویه

پیوسته باید به دنبال وحدت رویه در اخلاق حرفه‌ای باشیم. این وحدت، از طریق رجوع به اهل فن و بزرگان حاصل می‌شود. در سطح جهانی، انجمن

بین‌المللی وکلا (IBA) در “اصول اخلاقی بین‌المللی” (۲۰۱۱، به‌روزرسانی ۲۰۲۳)، وحدت رویه را ترویج می‌کند.

مثالی برجسته، سیستم قضایی کانادا است که با “کد اخلاق قضایی فدرال” (۲۰۲۲)، وحدت رویه را در میان قضات برقرار کرده و نرخ فساد را به حداقل

رسانده است. در سال ۲۰۲۵، با شیوع پرونده‌های سایبری، این کد با ادغام اصول دیجیتال، وحدت را حفظ کرده است.

در ایران، آنچه امروز به آن مبتلا هستیم، چالش‌های اخلاق حرفه‌ای است. حقوق‌دانان باید از وحدت رویه بزرگان مانند امام خمینی (ره) در فقه حقوقی

پیروی کنند. تشکیل کمیته‌های اخلاقی در کانون وکلا، می‌تواند وحدت را تقویت کند. گزارش کانون وکلای دادگستری ایران (۲۰۲۴) نشان می‌دهد که

آموزش اخلاقی، رعایت را ۴۰% افزایش می‌دهد.

وحدت رویه، نیازمند آموزش مداوم است. در بریتانیا، سازمان تنظیم‌کنندگان حقوق‌دانان (SRA) با برنامه‌های CLE، وکلا را به رعایت اصول متحد می‌کند.

نقش وکلا و اهمیت رجوع به کارشناسان حقوقی

در امور حقوقی، رجوع به وکیل، سپردن امر به کاردان است. فرهنگ مراجعه به وکیل در ایران رو به گسترش است، اما کند. منشأ بسیاری از هزینه‌های

اجتماعی، عدم بهره‌گیری از متخصصین است.

در سطح جهانی، در ایالات متحده، نرخ مراجعه به وکیل در قراردادهای تجاری ۸۰% است، که منجر به کاهش دعاوی ۲۵% شده است (گزارش ABA، ۲۰۲۵). مثالی، پرونده “اپل علیه سامسونگ” (۲۰۱۲-۲۰۲۴) نشان داد که وکلای متخصص، هزینه‌ها را مدیریت کردند.

در ایران، چالش‌ها شامل انتظارات بی‌مورد مانند تضمین نتیجه است. وکلا باید شفافیت را رعایت کنند. سوگند وکلا در ایران، التزام به اخلاق را تأکید می‌کند.

تنظیم مراوده صحیح، نیازمند قراردادهای وکالت شفاف است. در فرانسه، “کد اخلاق وکلا” (۲۰۲۳)، روابط را تنظیم می‌کند و رضایت موکلان را افزایش داده است.

چالش‌ها و راهکارها در رعایت اخلاق حرفه‌ای

یکی از چالش‌ها، انتظارات بی‌مورد است. وکلا نمی‌توانند نتیجه را تضمین کنند، زیرا عدالت وابسته به عوامل متعدد است. در این نوشتار، بر رعایت اخلاق تأکید داریم.

مثالی جهانی، رسوایی “واترگیت” (۱۹۷۲) در آمریکا، نشان داد که نقض اخلاق، اعتبار حرفه را نابود می‌کند. در مقابل، وکلای نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی، با رعایت اخلاق، عدالت را برقرار کردند.

در سال ۲۰۲۵، با چالش‌های هوش مصنوعی، اخلاق حرفه‌ای باید شامل حریم خصوصی دیجیتال شود. گزارش IBA (۲۰۲۵) توصیه می‌کند وکلا از ابزارهای AI اخلاقی استفاده کنند.

…..قسمتی از سخنرانی دکتر مازیارمیر در اسکودا تهران 

ااخلاق نانوشتهٔ وکالت: هنری فراتر از قانون‌نامه‌های موجود

در جهان حقوق، قوانین مکتوب — از قانون وکالت و لایحهٔ استقلال قوهٔ قضائیه تا آیین‌نامه‌های انتظامی کانون وکلا — مرزهای رسمیِ حرفه را ترسیم می‌کنند. اما همان‌گونه که در هر حرفه‌ای، جوهرِ واقعیِ انسان‌ها در فاصلهٔ خالی میان خطوطِ قانون ظهور می‌یابد، در وکالت نیز بزرگی یک وکیل نه تنها در دانش حقوقی‌اش، بلکه در رفتارِ نانوشته‌اش، در سکوتِ زبان بدن‌اش، در نگاهِ محترمانه‌اش به همکارانش و در احترامی است که حتی در شدیدترین دفاع‌ها از آن سر باز نمی‌زند.

یک وکیل زبده و کارکشته، تنها به متن قانون نمی‌نگرد؛ او زبان بدن را می‌خواند — زبان بدن موکلش که در پشت ترس‌ها و امیدها پنهان شده، زبان بدن قاضی که گاه سکوتِ او سخن‌تر از حکم است، و زبان بدن متهم یا شاکی که در هر حرکت چشمش، دروغ یا راستی خود را فریاد می‌زند. وکیلِ حرفه‌ای، در واقع، یک متخصصِ تشخیصِ پنهان‌کاری و دروغ است؛ نه به‌خاطر شهود، بلکه به‌خاطر تجربه، ظرافت و انسان‌شناسیِ حقوقی.

آنچه در ادامه می‌آید، نه فتوایی حقوقی است و نه تفسیری از آیین‌نامه‌ها. این مطالب، یادآوری‌هایی از یک وکیل به خودِ وکیل است؛ یادآوری‌هایی که در کتاب‌ها نیست، اما در دلِ حرفه، جا دارد.

نخست

احترام به همکار

خستین قانونِ نانوشتهٔ وکالت

ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: *«احترام امامزاده با متولی است

در دنیای وکالت، این ضرب‌المثل به‌صورتی عمیق‌تر معنا می‌یابد: حرمتِ وکالت، با احترامِ وکلا به یکدیگر ساخته می‌شود.

از میان بسیاری از رفتارهای ناشایست در حرفهٔ وکالت، تحریک موکل علیه وکیل طرف مقابل یکی از زشت‌ترین و غیرقابل‌توجیه‌ترین آن‌هاست. متاسفانه،

گزارش‌هایی از چنین رفتارهایی به کانون وکلا ارسال شده است — رفتارهایی که نه‌تنها از نظر اخلاق حرفه‌ای، بلکه از منظر انسانی نیز زمین‌خورده‌اند.

چرا این کار، فراتر از یک اشتباه شخصی، یک **خیانت به صنف** محسوب می‌شود؟

اولاً:

هتک حرمتِ وکالت در دادگاه

دادگاه، جایگاهی است که وکیل نمایندهٔ عدالتِ موکلش است. وقتی یک وکیل، موکل خود را تشویق یا تحریک می‌کند تا به وکیل رقیب توهین کند یا با او

درگیر شود، نه‌تنها اعتبار خودش را در چشمان قاضی زیر سؤال می‌برد، بلکه کل صنف وکالت را در معرض تحقیر قرار می‌دهد. قاضی دیگر نمی‌تواند بین

«وکیلِ حرفه‌ای» و «وکیلِ درگیرِ کلامی» تمایز قائل شود. و این، ضرری است که به همهٔ ما می‌زند.

ثانیاً:

تضعیف جایگاه عمومی وکلا

وقتی عوام ببینند که بین وکلا خودِ وکلا هستند که به یکدیگر توهین می‌کنند یا موکل‌هایشان را علیه هم تحریک می‌نمایند، حس می‌کنند که **وکیل هم

«قابل توهین» است**. این حس، به‌تدریج، جایگاه اجتماعی وکلا را تضعیف می‌کند. در جامعه‌ای که وکلا همواره در معرض حسادت و سوءظن هستند،

هرگونه درگیری داخلی، سوختی به آتشِ تحقیر عمومی می‌افزاید.

ثالثاً:

نشانهٔ ضعفِ وکیل، نه قدرتِ موکل

اگر موکلی جرئت کند در دادگاه به وکیل طرف مقابل توهین کند، مردم و حتی خود موکل، این رفتار را نشانهٔ **ضعفِ وکیلِ خودش** تلقی خواهند کرد —

نه قدرتِ موکل. چرا؟ چون اگر وکیل واقعاً توانمند بود، موکل نیازی به فریاد زدن، توهین یا تحریک نداشت. دفاعِ حرفه‌ای، همیشه ساکت‌ترین و قوی‌ترین

دفاع است.

 


احترام، نه به‌عنوان انتخاب، بلکه به‌عنوان وظیفه

 

وکلا در ایران، اقلیتی کوچک اما تأثیرگذار هستند. شغلشان، در یک سو با عدالت گره خورده و در سوی دیگر، با حساسیت‌های اجتماعی و سیاسی در

هم تنیده است. به همین دلیل، هرگز نمی‌توانیم به‌راحتی بگذاریم اختلافات شخصی یا رقابت‌های حرفه‌ای، به درگیری‌های عمومی تبدیل شوند.

در دادگاه، در کارگاه حقوقی، در مصاحبه با رسانه، حتی در فضای مجازی — احترام به همکار، باید به‌مراتب فراتر از حدِ معمول باشد. گاهی باید حتی

به‌ظاهرِ «اغراق» در احترام روی آورد؛ نه به‌خاطر ضعف، بلکه به‌خاطر هوشیاری. چرا که ما نمایندگان یک صنف هستیم که اعتبارش، در هر لحظه، در معرض

آزمایش است.

 


از کاتوزیان تا ناشناس‌های بزرگ: راهِ وحدتِ رویه

 

برخی، پس از خواندن یک کتاب یا یک مقاله، فکر می‌کنند که یک‌شبه می‌توانند «کاتوزیان» شوند. اما بزرگیِ یک حقوق‌دان، در تعداد کتاب‌هایش نیست؛ در

وحدتِ رویه‌اش است. در ثباتِ فکری‌اش. در این است که چگونه در شرایط سخت، همچنان به اصولش پایبند می‌ماند.

در کشور ما، بسیاری از بزرگان حقوق، در سکوت و فقر، از دنیا رفته‌اند؛ بدون آن‌که نامشان در رسانه‌ها طنین‌انداز شود. در همان حال، برخی دیگر با

بضاعت علمیِ محدود، اما با تواناییِ ذهنیت‌سازی، بحران‌آفرینی، موکل‌شناسیِ هوشمند و روابطِ هدفمند با رسانه، به اوج شهرت می‌رسند.

اگر هدف شما، افزایشِ واقعیِ دانش، مهارت و اعتبار حرفه‌ای است — نه صرفاً جذبِ موکلِ بیشتر — باید به دنبال الگوبرداری از وحدتِ رویهٔ بزرگان باشید؛

نه تقلیدِ سطحی از سبکِ زندگی‌شان.

 


در پایان:

وکالت، هنرِ انسان‌سازی در لباسِ حقوق

 

وکالت، تنها دفاع از یک پرونده نیست؛ وکالت، دفاع از انسانیتِ حرفه است.

وکیلِ بزرگ، کسی است که در شدیدترین مبارزه‌های حقوقی، همچنان احترامِ انسانی را از دست ندهد.

کسی که بداند، گاهی *سکوتِ محترمانه، بلندتر از هر دفاعی سخن می‌گوید.

امیدواریم روزی برسد که دیگر خبری از تحریک موکل علیه همکار، از توهین در دادگاه، از رقابت‌های پست و غیرحرفه‌ای، به گوشمان نرسد.

چرا که وکلا، نه تنها نمایندگانِ موکلان‌شان، بلکه *نمایندگانِ اخلاقِ حرفه‌ایِ کل جامعه هستند.

و این، وظیفه‌ای است که در هیچ قانونی نوشته نشده، اما در هر قلبِ وکیلِ واقعی، جا دارد……

.

دکتر مازیار میر

نوشته های مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید