
ننه ما یا ننه بورکینافاسو مسئله این است
ننه بورکینافاسو یا ننه ما
کارگاه شخصیت شناسی دکتر میر براساس مدل جهانی دیسک-MBTI
نوشته خرداد 1398به روز رسانی 1400
320.731 رای
سلام از اینکه این سایت را برای مطالعه انتخاب فرموده اید بینهایت سپاسگذاریم

📜 ننه ما یا ننه بورکینافاسو؟!
یا: «چه کسی تأثیرگذار است و چه کسی فقط تأثیرِ کاغذی دارد؟»
“حد خود بشناس و بر بالا مپر، تا نیفتی در نشیب شور و شر.”
— حضرت علی (ع)، که اگر امروز زنده بود، احتمالاً این جمله را به عنوان بنر اصلی کنگرهٔ “زنان تأثیرگذار جهان” میگذاشت.
روزی، در یکی از همایشهای بزرگِ “بینالمللی زنان تأثیرگذار”، با عظمتی به لحن خبرهای ساعت ۸ شب، اعلام کردند:
«امروز، ننهٔ همسر رئیسجمهور بورکینافاسو را به عنوان یکی از برجستهترین زنان تأثیرگذار جهان معرفی میکنیم!»
من که در صف چایِ رایگان ایستاده بودم، فنجانم از دستم افتاد.
ننهٔ همسر رئیسجمهور کجاست؟!
بورکینافاسو؟!
آیا این یک کشور است یا اسم یک غذای افریقایی که با نخود و برنج درست میشود؟!
گوگل را زدم:
“ننهٔ همسر رئیسجمهور بورکینافاسو چه کسی است؟”
نتیجه:
“صفحهای یافت نشد.”
ویکیپدیا هم، با آن عظمتِ دانش انسانی، حتی اسمش را نگنجانده بود.
فقط یک مقاله کوتاه دربارهٔ “سیاست خارجی بورکینافاسو در دههٔ ۱۹۸۰” داشت — و آنجا هم نام ننه را نیاورده بودند.
پس چطور این ننه، که نه من، نه گوگل، نه ویکیپدیا، نه حتی بورکینافاسوییها (احتمالاً) نمیشناسند، از “ننهٔ ما” که توی محله همه میشناسند، “تأثیرگذارتر” است؟!
ننهٔ ما:
- توی کوچه، معلم خیاطی بود.
- در حوزه، قرآن میخواند. معلم قرانی است
- توی عزاها، مداحی میکرد و …..
- توی تولد، کیک میآورد و …..
- توی بحران، میگفت: «بچه، یه چای بنوش، حالا بهتر میشی.»
اما ننهٔ بورکینافاسو:
- فقط یک اسم است.
- فقط یک بنر.
- فقط یک کاغذ از بودجهٔ کشور.
- فقط یک جای خالی در ویدئوی یادبود.
🎤 کنگرهٔ زنان تأثیرگذار: جایی که تأثیر فقط روی کاغذ است
این همایشها چیستند؟
همان بازیِ بزرگِ نمایشی است که در آن:
- یک سال زحمت میکشند تا لوگو طراحی کنند.
- ماهها مشاوران مشاوره میدهند.
- هفتهها سخنرانان را جذب میکنند.
- و در نهایت، یک روز تمام اینها به یک ویدئوی ۳ دقیقهای تبدیل میشود که فقط توی اینستاگرام مدیر رسانهای لاکپشتی میرود.
و عنوانش چیست؟
“کنگرهٔ جهانی زنان تأثیرگذار”
اما در واقعیت:
- هیچ تصمیمی گرفته نمیشود.
- هیچ سیاستی تغییر نمیکند.
- هیچ زنی از روستا به دانشگاه نمیرود.
- هیچ کارگری از کارگاه به مدیریت نمیرسد.
فقط یک چیز اتفاق میافتد:
بیتالمال، یک بار دیگر غرق میشود در بحرانِ “بودجهٔ رویداد”.
💸 بار مالی:
وقتی یک “کنگره” بیشتر از یک بیمارستان هزینه دارد
فرض کنیم:
اجاره سالن: ۲ میلیارد تومان
چاپ بنر، لوگو، بروشور: ۵۰۰ میلیون
پروژکتور، نورپردازی، میکروفون: 300 میلیون
مهمانی، شیرینی، چای، قهوه: ۲۰۰ میلیون
دعوت از «ننهٔ بورکینافاسو»: تلویزیون، هتل، هدیه: ۱ میلیارد
حقوق مشاوران و تیم اجرایی: ۲ میلیارد
جمع: حدود ۶ میلیارد تومان.
این پول، می توانم:
۶۰ مدرسه روستایی را تعمیر کند.
300 زن روستایی را به دوره آموزشی مهارت آموزی بفرستد.
یک بیمارستان زنان را در منطقه محروم باز کند.
اما نه. دادیم این پول را بدهیم به یک زنی که:
نه ما میشناسیم.
نه مردمش میشناسند.
نه حتی خودش میداند چرا آمده.
و رازآلود:
“این زن، تاثیرگذار است!”
😂 طنزِ تاریخ: زنی که هیچوقت پیامبر نشد
شما گفتید چیز بسیار هوشمندانهای:
«هیچ زنی در تاریخ ادعای پیامبری نکرده است».
درست است. چون اگر یک زن بگوید: «من پیامبرم»، همه میگویند: «بیا عروسک بازی کن».
اما اگر یک مرد بگوید: «من پیامبرم»، میگویند: «بفرمایید، کجا امضاء کنیم؟»
اما اینجا، مشکل این نیست که زن پیامبر نشده است. مشکل این است که ما حالا به جای پیامبر، «ننهٔ بورکینافاسو» را میآوریم تا «تأثیرگذار» باشد!
یعنی نه پیامبر، نه رهبر، نه دانشمند، نه مبارز — فقط همسر یک سیاستمدارِ نیمهنامآشنا !
🕊 حکایت مولانا: سگ حامله و ریاضتگر
حالا بیایید به حکایت زیبای شما از مولانا برگردیم.
عارف چهل روز در خانه نشسته، نفس را میرباید، دعا میکند، روزه میگیرد، فکر میکند حالا به حقیقت رسیده است.
شب، خواب میبیند که سگی حامله و دهها توله در شکرش زوزه میکشند.
از خواب بیدار میشود، میگوید: «خدایا، این خواب چه معنایی دارد؟»
خدای مهربان میگوید:
«ای عارفِ خودفریب! این خواب، نمادی از لافهای تو و جاهلانی است که فقط ادعاهای بیپایه میکنند».
و این دقیقاً همان است که امروز میبینیم:
همایشهایی با عنوان «آیندهسازان» که آیندهای نمیسازند.
کنگرههایی به نام «نخبگان» که نه نخبهای دارند، نه گان.
رویدادهایی به عنوان «تأثیرگذاران» که فقط تأثیرشان بر بودجه است.
🏛 مشاوران: سربازان این جنگِ بیمعنا
و حالا در مشاوران صحبت میکنیم — آنها که با کت و شلوار اروپایی و لپتاپ گرانقیمت، میآیند و میگویند:
“این رویداد، زمینه ساز تحول می شود.”
اما تحول چه؟! تحول در تعداد عکسهای اینستاگرام؟ تحول در فروش بنرچاپی؟ تحول در حقوق شخصی؟
این مشاوران، تنها چیزی که میدانند، ایجاد رویداد بینتیجه با بودجه بیحد است.
و ما، مردم، تنها چیزی که میبینیم، سیلِ مردمِ بیکفایت است که جلویشان میشود، در حالی که آنها یک «ننهٔ بورکینافاسو» را به عنوان نماد فرهنگ معرفی میکنند!
🔚 پایانش چه خواهد شد؟
یادتان باشد، تاریخ فقط دو نوع زن را به یاد میآورد:
زنانی که کار کردند — مثل مهستی خواجونی، مرضیه هاشمی، نهاله مقانی، مریم میرزاخانی.
زنانی که سکوت کردند — اما سکوتشان بود که صدایشان شد.
اما زنانی که فقط در رویدادها حضور میبندند، اسمشان را بودجه مینویسد، و تأثیرشان فقط در گزارش سالانه است — تاریخ آنها را نه به عنوان «تأثیرگذار»، بلکه به عنوان «مصرف کننده بودجه» ثبت میکند.
✍️ نتیجه گیری با یک تمثیل
این همایشها مثل عروسکهای تزئینی میز شیرینی هستند:
زیبا به نظر میرسند.
عکس خوبی میگیرند.
ولی وقتی میخواهی بخوریشان، فقط چوب و کاغذ میماند.
در حالی که نه از ما، که هیچوقت در کنگرههای نرفته، هیچ عنوانی، هیچ بنری ندارد،
با یک دوختِ ساده، لباس فرزند یک بیبضاعت را درست کرده است.
با یک آیه، دل یک غمگین را تسکین داده است.
با یک کیک، یک تولد فقیر را جشن گرفته است.
او تأثیرگذار است.
اما ما، به جایش، ننهٔ بورکینافاسو را میآوریم و میگوییم:
“این، نماد زن معاصر است!”
خدایا، حفظ کن از این نوع «تأثیر».
«صاحب دلی، چهل روز به ریاضت نشست، تا نفس خود را رام کند.
اما خوابید و سگی حامله، دهها توله در شکرش زوزه میکشد.
گفت: خدایا، این چه معناست؟
گفت: این خواب، مثل همایشهای توست — پر از زوزه، بینطفه، بیثمر».
اگر واقعاً میخواهیم زن تأثیر بگذارد، بیایید به جای هزینه ۶ میلیارد تومان برای یک روز، ۶۰ میلیون زن روستایی بدهیم تا کارگاه باز کنند.
آنوقت بله. آنوقت اسمش تاثیر دارد . نه «ننهٔ بورکینافاسو»، نه «کنگرهٔ ابکی»، نه «بودجهٔ هدررفته».
بلکه تغییر واقعی .
و این، نه با بنر، بلکه با کار میآید.