ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

ما به کسب و کارهای نوپا کمک می کنیم تا حرفه ای شوند.

درباره بنیاد میر

ارائه خدمات مشاوره

بنیاد دکتر مازیار میر، همراه حرفه‌ای شما در مسیر مشاوره انتخاباتی، آموزش تخصصی املاک و برندسازی شخصی.

استراتژی‌های تخفیف‌دهی در بازاریابی کلاس جهانی: یک تحلیل جامع از تئوری تا عمل

خانه » مقالات » استراتژی‌های تخفیف‌دهی در بازاریابی کلاس جهانی: یک تحلیل جامع از تئوری تا عمل
استراتژی‌های تخفیف‌دهی در بازاریابی کلاس جهانی: یک تحلیل جامع از تئوری تا عمل

استراتژی‌های تخفیف‌دهی در بازاریابی کلاس جهانی: یک تحلیل جامع از تئوری تا عمل

نویسنده: دکترمازیارمیر

مشاورارشداندیشکده‌سهام عدالت

تاریخ انتشار: 26شهریور1403تهران جماران دهکده ایرانی

 

چکیده

 

داستانتخفیف‌دهی،به عنوان یکی از قدرتمندترین و در عین حال مخاطره‌آمیزترین ابزارهای ترکیب ترفیع در بازاریابی، دهه‌ها است که مورد توجه

académique و متخصصان صنعت قرار گرفته است. این مقاله به ارائه یک بررسی سیستماتیک و عمیق از مدل‌های رایج تخفیف‌دهی در سطح کلاس

جهانی می‌پردازد. با اتکا بر یافته‌های علمی، روانشناسی مصرف‌کننده، و اقتصاد رفتاری، به تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف ذاتی هر استراتژی پرداخته و

نمونه‌های عینی و ملموس از اجرای آن‌ها در صنایع مختلف ارائه می‌دهد. هدف نهایی این مقاله، فراهم آوردن یک چارچوب تصمیم‌گیری استراتژیک برای

مدیران بازاریابی و فروش است تا بتوانند با اجتناب از دام‌های رایج، از تخفیف به عنوان اهرمی برای دستیابی به اهداف بلندمدت کسب‌وکار، به جای یک

واکنش کوتاه‌مدت و مخرب، استفاده کنند. این مقاله در هفت بخش اصلی ساختار یافته و با یک نتیجه‌گیری مبسوط و ارائه چک‌لیست‌های تخصصی به

پایان می‌رسد.

 

کلیدواژه‌ها:

 

تخفیف، ترفیع فروش، روانشناسی قیمت‌گذاری، ارزش ادراک شده، اقتصاد رفتاری، وفاداری مشتری، استراتژی بازاریابی.

 

 


 

مقدمه

 

نقش دوگانه تخفیف یا تخفیفات

 

اهرم رشد یا مخدری خطرناک و بسیار سودآوری؟

 

از دیدگاه آکادمیک، تخفیف را می‌توان به یک تیغ دو لبه تشبیه کرد. از یک سو، یک محرک قدرتمند رفتاری برای تغییر نگرش و رفتار مصرف‌کننده در کوتاه‌مدت

است. تئوری‌های اقتصاد کلاسیک، مانند قانون تقاضا، به وضوح نشان می‌دهند که با کاهش قیمت (ceteris paribus)، مقدار تقاضا افزایش می‌یابد ، در

دنیای پیچیده بازاریابی مدرن، این دیدگاه ساده‌انگارانه است.

 

بخش نخست

 

تخفیف، تنها یک عمل ریاضیاتی برای کاستن از قیمت نیست؛ بلکه یک سیگنال است. این سیگنال می‌تواند پیام‌های مختلفی را به بازار ارسال کند:

“کالای قدیمی را حراج می‌زنیم”، “برای جذب تو به عنوان مشتری جدید حاضریم ضرر کنیم”، یا حتی “قیمت اولیه ما غیرمنصفانه بوده است!”. بنابراین،

طراحی یک استراتژی تخفیف، در واقع طراحی یک سیستم ارتباطی با مشتری است.

هدف این مقاله فقط تک بعدی نبوده و نا بماداربم از ابعد مختلف به این مهم نگاه کنیم ، حرکتی بسبار فراتر از نگاه سنتی و ارائه یک نقشه راه تک بعدی و

یا صرفا استراتژیک است. سوال اصلی این نیست که “چقدر تخفیف بدهیم؟”، بلکه سوال بسیار حیاتی و‌منم دقیبا این است: “چرا، چه زمانی، به چه

کسی، و چگونه تخفیف بدهیم تا حداکثر بازدهی را برای برند و کسب‌وکار داشته باشیم؟”

 


 

بخش پوم

مبانی نظری و روانشناختی تخفیف‌دهی

 

قبل از بررسی مدل‌ها، درک بنیان‌های علمی که بر اثربخشی تخفیف حاکم است، ضروری است.

 

۲-۱. اقتصاد رفتاری و نظریه چارچوب‌بندی (Framing Effect): مطالعات دانیل کانمن و آموس تورسکی نشان می‌دهد که انسان‌ها به جای ارزش مطلق،به

نسبت‌ها و تغییرات واکنش نشان می‌دهند. بنابراین، نحوه ارائه تخفیف (قاب کردن آن) از میزان خود تخفیف مهم‌تر است.

اثرگذاری (Anchoring): قیمت اولیه (قیمت کاتالوگ یا M.R.P) به عنوان یک لنگره در ذهن مشتیار عمل می‌کند. تخفیف نسبت به این لنگره سنجیده

می‌شود. یک تخفیف ۵۰٪ روی یک پیراهن چهار هزار دلاری، بسیار جذاب‌تر از خرید همان پیراهن به قیمت ۸۰۰۰ دلاری بدون ذکر تخفیف است، زیرا مغز،

“صرفه‌جویی” ۸۰۰۰ دلاری را محاسبه می‌کند.

 

۲-۲. روانشناسی مصرف‌کننده:

 

· احساس کسب victory (برد): تخفیف به مشتری این احساس را می‌دهد که او یک خریدار زیرک است که بر سیستم پیروز شده و ارزشی فراتر از پول

خود دریافت کرده است. این احساس، ترشح دوپامین (هورمون لذت) را تحریک می‌کند.

· اضطرار و کمیابی (Urgency & Scarcity): تخفیف‌های محدود به زمان (Flash Sales) یا با موجودی محدود، از تئوری “ترس از دست دادن” (FOMO – Fear

Of Missing Out) استفاده می‌کنند و تصمیم‌گیری‌های سریع و اغلب احساسی را تحریک می‌کنند.

۲-۳. تئوری اثبات (Signaling Theory): تخفیف می‌تواند یک سیگنال منفی نیز باشد.اگر برندی دائماً در حال تخفیف‌دهی باشد، مشتریان به کیفیت ذاتی

محصول، انصاف قیمت اولیه و حتی پایداری برند شک می‌کنند. این امر به “راه‌اندازی جنگ قیمت” و “کم‌ارزش کردن برند” منجر می‌شود.

 

 


 

بخش سوم

تحلیل مدل‌های رایج تخفیف‌دهی: نقاط قوت، ضعف و مثال‌های عینی

 

در این بخش، به تفصیل به هر مدل می‌پردازیم.

 

مدل ۳-۱: تخفیف‌های مستقیم (مبلغی یا درصدی)

 

· توضیح: ساده‌ترین شکل تخفیف؛ کاستن یک مبلغ ثابت (مثلاً پیراهن ۲۰۰۰ دلاری ) یا یک درصد ثابت (مثلاً ۲۰٪) از قیمت اصلی.

· نقاط قوت:

· ساده و بسیار قابل درک:

برای همه مشتریان شفاف و قابل محاسبه است.

موثر برای پاکسازی موجودی:

برای فروش محصولات قدیمی یا فصلی بسیار کارآمد است.

· جذب مشتریان حساس به قیمت: به خوبی توجه بازاریابان جستجوگر بهترین deal را جلب می‌کند.

نقاط ضعف:

· کم‌ارزش کردن محصول:

اگر زیاد استفاده شود، مشتریان دیگر حاضر به پرداخت قیمت کامل نیستند.

· کاهش حاشیه سود: می‌تواند به سراغ به حاشیه سود خالص آسیب بزند.

· جذب مشتریان بی‌وفا:

این مشتریان تنها برای تخفیف می‌آیند و با پایان آن، به سراغ برند بعدی می‌روند.

· مثال واقعی: استارباکس به ندرت روی قهوه اصلی خود تخفیف مستقیم می‌دهد زیرا به برند لوکس خود آسیب می‌زند. در عوض، آنها از برنامه وفاداری

استفاده می‌کنند. در مقابل، هایپراستار یا فروشگاه‌های زنجیره‌ای دائماً از تخفیف‌های مستقیم برای جذب توده مردم استفاده می‌کنند.

چک‌لیست تخصصی برای تخفیف‌های مستقیم:

· آیا هدف، پاکسازی موجودی است یا جذب مشتری بلندمدت؟

· آیا حاشیه سود محصول پس از تخفیف، همچنان مثبت و قابل قبول است؟

· چه درصدی از مشتریان حاضرند قیمت کامل را بپردازند؟ (برای فهمیدن عمق آسیب به برند)

· آیا این تخفیف فقط برای محصولات خاصی است یا در کل مجموعه اعمال می‌شود؟

· چگونه قیمت اولیه به عنوان لنگره معتبری در ذهن مشتری verankert شده است؟

 


 

مدل ۳-۲: تخفیف‌های حجمی یا مقداری (Quantity Discounts)

توضیح تکمیلی:

تشویق مشتری به خرید بیشتر با ارائه قیمت بهتر برای خریدهای حجیم. دو نوع است: غیر累نی (Non-Cumulative) (مثلاً خرید ۲ بسته، یکی رایگان) و

نی (Cumulative) (مثلاً اگر در یک سال بیش از ۱۰ میلیون تومان خرید کنید، ۱۵٪ تخفیف می‌گیرید).

نقاط قوت:

· افزایش اندازه سبد خرید (Average Order Value): سود حاصل از فروش بیشتر، می‌تواند کاهش حاشیه سود را جبران کند.

قفل کردن مشتری:

به ویژه در مدل cumulative، مشتری را تشویق می‌کند تا تمام خریدهای خود را از یک منبع انجام دهد.

· کاهش هزینه‌های لجستیک و فروش: فروش حجمی، کارایی عملیاتی را افزایش می‌دهد.

نقاط ضعف:

· خطر “پیش‌خراس” (Forward Buying): مشتریان بزرگ ممکن است تنها در زمان تخفیف خرید عمده انجام دهند و در دوره‌های عادی خرید نکنند.

· پیچیدگی در مدیریت: محاسبه و پیگیری تخفیف‌های cumulative می‌تواند پیچیده باشد.

· مثال واقعی: صنایع B2B پایه‌گذار این مدل هستند. شرکت‌هایی مانند سایپا به نمایندگی‌های خود بر اساس حجم خرید تخفیف می‌دهند. در

خرده‌فروشی، مک دونالد با پیشنهاد “بگیر بزرگ” (Upsizing) یک نمونه کلاسیک است.

چک‌لیست تخصصی برای تخفیف‌های حجمی:

· آیا ساختار هزینه‌های ما (تهیه، انبارداری، حمل‌ونقل) امکان سودآوری در فروش حجمی را می‌دهد؟

· آیا این تخفیق منجر به “پیش‌خراسی” می‌شود که فروش دوره‌های آینده را از بین ببرد؟

· مرز بین سطوح مختلف تخفیف (مثلاً برای خرید ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ عدد) چگونه تعریف شده است تا انگیزه‌بخش باشد؟

· آیا این مدل برای مشتریان B2B و B2C به یک شکل طراحی شده است؟

 


 

مدل ۳-۳: کوپن‌ها، بن‌ها و کدهای تخفیف (Coupons, Vouchers & Promo Codes)

توضیح:

ارائه یک “مجوز” برای دریافت تخفیف، که مشتری باید آن را فعال کند (با ارائه کاغذی یا وارد کردن کد).

· نقاط قوت:

· قابلیت هدف‌گیری (Targeting) بالا: می‌توان کوپن‌ها را به گروه‌های خاصی از مشتریان (مثلاً آنهایی که سبد خرید را رها کرده‌اند) یا در کانال‌های خاصی

توزیع کرد.

· قابلیت ردیابی: منشأ هر فروش را می‌توان به یک کمپین خاص مرتبط کرد و ROI را اندازه گرفت.

· حفظ قیمت اصلی محصول: از آنجا که تخفیف برای همه اعمال نمی‌شود، ارزش ادراک شده محصول حفظ می‌شود.

· نقاط ضعف:

· کاهش نرخ تبدیل در لحظه خرید: نیاز به وارد کردن کد می‌تواند یک مانع اضافی باشد.

· سوءاستفاده و کلاهبرداری: کدها ممکن است به صورت غیرمجاز به اشتراک گذاشته شوند.

· هزینه‌های چاپ و توزیع: در مدل فیزیکی می‌تواند قابل توجه باشد.

· مثال واقعی: Amazon و دیجی‌کالا به طور گسترده از کدهای تخفیف برای جذب مشتریان جدید از طریق affiliation sites و بازاریابی ایمیلی استفاده

می‌کنند. رستوران‌های فست‌فود نیز از کوپن‌های چاپی در روزنامه‌ها استفاده سنتی داشته‌اند.

چک‌لیست تخصصی برای کوپن‌ها و کدهای تخفیف:

· مکانیزم استفاده از کد چقدر ساده و بدون friction است؟

· چه استراتژی برای توزیع کدها داریم؟ (ایمیل، پیامک، شبکه‌های اجتماعی، affiliateها)

· آیا تاریخ انقضای کد به اندازه‌ای است که urgency ایجاد کند ولی مشتری را under pressure نگذارد؟

· چه تمهیداتی برای جلوگیری از سوءاستفاده (مثلاً محدودیت استفاده per user) اندیشیده شده است؟

 


 

مدل ۳-۴: تخفیف‌های موقعیتی (Situational Discounts)

· توضیح: تخفیف‌هایی که به یک موقعیت خاص گره خورده‌اند، مانند تخفیف شگفت‌انگیز (Flash Sales)، فصلی، تخفیف برای گروه‌های خاص (دانشجویان،

veterans، seniors).

· نقاط قوت:

· ایجاد هیجان و urgency: Flash Sales یک رویداد تجاری می‌سازد و ترافیک زیادی ایجاد می‌کند.

· تقویت تصویر برند: تخفیف برای دانشجویان یا نیروهای مسلح، یک تصویر socially responsible و مردم‌دوستانه از برند می‌سازد.

· مدیریت تقاضا: تخفیف‌های فصلی می‌توانند تقاضا را در دوره‌های کساد تحریک کنند.

· نقاط ضعف:

· خطر از دست دادن اعتبار: اگر Flash Sales مکرر باشد، مفهوم “شگفت‌انگیز” خود را از دست می‌دهد.

· 验证 (Verification) مشکل: تایید eligibility گروه‌های خاص (مثلاً دانشجویی) می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

· مثال واقعی: Amazon Prime Day یک نمونه کلاسیک و بسیار موفق از یک Flash Sale است که به یک رویداد جهانی تبدیل شده. فروشگاه‌های Apple

برای دانشجویان در شروع ترم تحصیلی تخفیف ویژه ارائه می‌دهند.

چک‌لیست تخصصی برای تخفیف‌های موقعیتی:

· آیا timing مناسبی برای این تخفیف (مثلاً flash sale) انتخاب شده است؟ (از نظر ترافیک سایت، موجودی کالا، …)

· آیا زیرساخت‌های فنی (سرورها، bandwidth) برای هجوم ترافیک احتمالی آماده است؟

· مکانیزم verification برای تخفیف‌های گروهی چگونه است؟ (مثلاً احراز هویت دانشجویی)

· آیا این کمپین موقعیتی با ارزش‌های کلی برند ما همخوانی دارد؟

 


 

مدل ۳-۵

برنامه‌های وفاداری (Loyalty Programs)

· توضیح: این مدل، یک استراتژی تخفیف بلندمدت است که به مشتریان بر اساس تاریخچه خریدشان پاداش می‌دهد. این پاداش می‌تواند به صورت points،

cashback، یا ارتقاء سطح (Tier) باشد.

· نقاط قوت:

· افزایش ارزش طول عمر مشتری (LTV): مشتریان وفادار را نگه می‌دارد و دفعات خرید را افزایش می‌دهد.

· جمع‌آوری داده: به شرکت اجازه می‌دهد تا سلیقه و رفتار خرید مشتری را به دقت تحلیل کند.

· تخفیف هوشمند: تخفیف تنها به مشتریانی داده می‌شود که بالفعل برای برند ارزش ایجاد کرده‌اند.

· نقاط ضعف:

· هزینه بالای راه‌اندازی و نگهداری: نیاز به یک پلتفرم نرم‌افزاری قوی دارد.

· پیچیدگی برای مشتری: برخی برنامه‌های پیچیده ممکن است درک نشوند.

· رایج شدن: اگر همه رقبا برنامه وفاداری داشته باشند، مزیت رقابتی خود را از دست می‌دهد.

· مثال واقعی: program Starbucks Rewards یک نمونه بی‌نظیر است که با استفاده از Gamification (بازی‌وارسازی)، مشتریان را به خریدهای مکرر

ترغیب می‌کند. ایران‌ایر و مهرام نیز از برنامه‌های miles پروازی استفاده می‌کنند.

چک‌لیست تخصصی برای برنامه‌های وفاداری:

· آیا ارزش پیشنهادی برنامه به اندازه‌ای قوی است که مشتری را مجاب به ثبت‌نام کند؟

· چگونه برنامه، رفتار مطلوب (خرید بیشتر) را reward می‌دهد؟

· چه استراتژی برای communication و engagement با اعضای برنامه داریم؟ (ایمیل، اعلان‌ها، offers ویژه)

· چگونه داده‌های جمع‌آوری شده را برای شخصی‌سازی تجربه مشتری تحلیل می‌کنیم؟

 


 

مدل ۳-۶

ترفیع‌های پیشرفته: Bundle Pricing و Buy-One-Get-One (BOGO)

· توضیح: Bundling: فروش چند محصول با هم با قیمتی کمتر از جمع قیمت تک تک آن‌ها (مثلاً یک گوشی، هدفون و قاب محافظ). BOGO: خرید یک

محصول، دریافت محصول دوم رایگان یا با تخفیف.

· نقاط قوت:

· افزایش ارزش ادراک شده: مشتری احساس می‌کند چیز اضافی به دست آورده است.

· فروش cross-selling: می‌تواند به فروش محصولات کم‌فروش یا با حاشیه سود بالا کمک کند.

· پاکسازی موجودی: BOGO برای پاکسازی محصولات با تاریخ انقضای نزدیک عالی است.

· نقاط ضعف:

· کاهش سود per unit: اگر به دقت محاسبه نشود، می‌تواند بسیار پرهزینه باشد.

· ممکن است مورد نیاز نباشد: مشتری ممکن است فقط به یک محصول نیاز داشته باشد و bundle را غیرضروری ببیند.

· مثال واقعی: مک دونالد با Happy Mealها از Bundling استفاده می‌کند (بازی + غذا). بسیاری از فروشگاه‌های لوازم آرایشی در Black Friday پیشنهاد

BOGO می‌دهند.

چک‌لیست تخصصی برای Bundle و BOGO:

· آیا محصولات موجود در bundle یا BOGO از نظر مشتری با هم مرتبط و مکمل هستند؟

· آیا حاشیه سود ترکیبی bundle/BOGO برای کسب‌وکار سودآور است؟

· آیا این پیشنهاد، ارزش برند را تقویت می‌کند یا آن را به سمت ارزان‌فروشی سوق می‌دهد؟

مدل ۳-۷: مدل‌های مبتنی بر اشتراک (Subscription Models)

· توضیح: این مدل، یک تخفیف ساختاریافته است: مشتری با پرداخت هزینه دوره‌ای (ماهانه/سالانه)، به محصولات یا خدمات با قیمتی بسیار پایین‌تر از

حالت عادی دسترسی می‌یابد.

· نقاط قوت:

· جریان درآمدی قابل پیش‌بینی و recurring: برای کسب‌وکار بسیار ارزشمند است.

· قفل کردن شدید مشتری: switching cost برای مشتری بسیار بالا می‌رود.

· ارتباط مستقیم و مداوم با مشتری.

· نقاط ضعف:

· هزینه بالای جذب مشتری (CAC): ممکن است چندین ماه طول بکشد تا هزینه جذب از طریق حق اشتراک جبران شود.

· مسئله لغو اشتراک (Churn): باید ارزش مداوم ارائه داد تا مشتری اشتراک خود را تمدید کند.

· مثال واقعی: Amazon Prime شاهکار این مدل است. مشتری با پرداخت حق اشتراک سالانه، به تخفیف‌های shipping، محتوای استریمینگ و ده‌ها

مزیت دیگر دسترسی می‌یابد. اسپاتیفای و Netflix نیز از این مدل استفاده می‌کنند.

چک‌لیست تخصصی برای مدل‌های اشتراک:

· آیا ارزش پیشنهادی به اندازه‌ای قوی است که مشتری را مجاب به ثبت‌نام و تمدید اشتراک کند؟

· مدل قیمت‌گذاری اشتراک (ماهانه vs. سالانه) چگونه است تا incentive برای تعهد بلندمدت ایجاد کند؟

· چه استراتژی برای کاهش churn rate داریم؟ (ارزش افزوده مداوم، ارتباطات شخصی‌سازی شده)

· آیا زیرساخت‌های فنی و خدمات مشتری برای پشتیبانی از این مدل آماده است؟

 


 

بخش چهارم

سنتز و نتیجه‌گیری مبسوط: تدوین استراتژی تخفیف بهینه

 

تخفیف‌دهی یک علم است، نه یک واکنش غریزی. همانطور که در طول این مقاله مبسوط بررسی کردیم، هیچ مدل واحدی به عنوان “بهترین” مدل وجود

ندارد. انتخاب و اجرای یک استراتژی تخفیف موفق، مستلزم درک عمیق اهداف کسب‌وکار، psychography مشتریان هدف، ساختار هزینه‌ها، و موقعیت

رقابتی برند است.

یافته‌های کلیدی این تحقیق:

1. تخفیف یک سیگنال است: قبل از اجرای任何 کمپین، پیامی که می‌خواهید به بازار ارسال کنید را به دقت définissez کنید. آیا می‌خواهید بگویید “ما به

تو به عنوان مشتری جدید خوش‌آمد می‌گوییم” یا “این محصول قدیمی است ولی هنوز ارزش دارد”؟

2. هدف ابزار:

ابتدا هدف خود را مشخص کنید (پاکسازی موجودی، افزایش LTV، جذب مشتری جدید، افزایش AOV). سپس مدلی را انتخاب کنید که بهترین همخوانی را

با آن هدف دارد. یک برنامه وفاداری برای پاکسازی موجودی مناسب نیست، همانطور که یک Flash Sale برای ساختن وفاداری بلندمدت نامناسب است.

3. مشتریان خود را segment کنید:

تخفیف‌های خود را شخصی‌سازی کنید. به مشتریان وفادار خود از طریق برنامه وفاداری پاداش دهید. برای مشتریان راکد، یک کوپن specially طراحی شده

بفرستید. برای مشتریان جدید، یک پیشنهاد خوش‌آمدگویی در نظر بگیرید. این کار از “کم‌ارزش کردن” برند جلوگیری می‌کند.

4. هرگز روی ارزش برند تخفیف نزنید:

مخرب‌ترین اشتباه، استفاده مکرر و بی‌رویه از تخفیف‌های مستقیم است که در نهایت برند را به یک “برند تخفیف‌خوره” تبدیل می‌کند و بازیابی موقعیت آن

بسیار پرهزینه و زمان‌بر خواهد بود.

5. داده‌ها را اندازه‌گیری و تحلیل کنید:

اثر هر کمپین تخفیف را بر روی معیارهای کلیدی مانند نرخ تبدیل، میانگین ارزش سفارش، حاشیه سود نهایی، و نرخ نگهداری مشتری (retention rate)

بسنجید. تنها در این صورت می‌توانید استراتژی خود را بهینه کنید.

جمع‌بندی نهایی به عنوان یک پروفسور بازاریابی: تخفیف‌دهی،زمانی که در چارچوب یک استراتژی جامع بازاریابی و با نگاهی بلندمدت به کار گرفته شود،

می‌تواند یکی از قدرتمندترین اهرم‌ها برای رشد پایدار باشد. اما زمانی که به عنوان یک تاکتیک انفرادی و کوتاه‌نظرانه استفاده شود، می‌تواند به سرعت به

یک race به سمت قعر تبدیل شود که در آن هیچ برندی برنده نیست و سودآوری قربانی می‌شود. هنر مدیر بازاریابی مدرن، نه در حذف تخفیف، که در

مدیریت هوشمندانه آن است. هوشمندانه تخفیف دادن به معنای ایجاد برد دوطرفه (Win-Win) است؛ جایی که مشتری احساس کند برنده شده و

کسب‌وکار نیز به اهداف مالی و استراتژیک خود دست یابد. این همان بلوغ استراتژیک در بازاریابی کلاس جهانی است….

 

 

نوشته دکترمازیارمیر مشاور ومدرس بازاریابی و فروش و برندسازی

دکتر مازیار میر

نوشته های مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید