
کاسه های تبتی و مدیتیشن؛ از اسطوره تا علم
واکاوی ادعاهای درمانی کاسه های تبتی و مدیتیشن؛ از اسطوره تا علم

نوشته دکتر مازیار میر محقق و پژوهشگر
۳۱اردیبهشت۱۳۹۰ – تهران – ایران
به روز رسانی بهمن _ ۱۳۹۹
پیشگفتار
طنین یک ادعا در عصر شبه علم در گوشه ی آرامش بخش شبکه های اجتماعی و کلینیکهای طب جایگزین،صدای زمزمه وار و طنینِ کاسه های تبتی به نمادی از درمان و تعالی تبدیل شده است.
ادعاهای اغراق آمیز مربوط به این ابزار و practicesهای مرتبط مانند مدیتیشن، آنچنان با اصطلاحات شبه علمی آمیخته شده که گویی پارادایمی جدید در پزشکی را نوید می دهند.
این مقاله قصد دارد با ژرف اندیشی بسیار، ابتدا دقیقاً آنچه را که مدعیان می گویند را بازگو کند و سپس آن را در برابر کوره ی سختگیرانه ی روش علمی، فیزیک، شیمی و عصب شناسی قرار دهد تا هسته ی حقیقت را از پوسته ی افسانه ودروغ و ریاکاری جدا سازد.
فصل نخست
بیان دقیق و مشروح ادعاهای مدعیان
مدعیان اثرات درمانی کاسه های تبتی و مدیتیشن، مجموعه ای از ادعاها را مطرح میکنند که اغلب در هم تنیده هستند:
اول
ادعای فیزیک کوانتومی و ارتعاش:
· ادعا:
هر چیزی در جهان، از جمله بدن انسان و سلولهای آن، دارای یک “فرکانس ارتعاشی” خاص است. بیماری هنگامی رخ می دهد که این ارتعاشات از “هماهنگی” (coherence) خارج شوند. صدای کاسه های تبتی که از آلیاژی خاص ساخته شده اند، دارای “فرکانسهای درمانگر” و “ارتعاشات خالص” هستند. این ارتعاشات با بدن “هم رزمانی” (resonance) پیدا میکنند و سلولها و به ویژه مولکولهای آب موجود در بدن (که ۶۰-۷۰٪ آن را تشکیل می دهند) را مجبور به بازگشت به حالت ارتعاشی طبیعی و سالم خود می کنند. ادعای غیر علمی
· ادعای خاص “آب بدن”: این ادعا عمدتاً بر پایه ی کارهای «دکتر ماسارو ایموتو» بنا شده که گفته می شد ثابت کرد کلمات، افکار و اصوات میتوانند ساختار بلورین آب را تغییر دهند. ادعا می شود که ارتعاشات کاسه های تبتی، “خاطرهی مولکولی” آب در بدن را پاک کرده و اطلاعات “انرژتیک” درمانگر را در آن ثبت می کنند، گویی آب بدن یک “هارد دیسک عاقل و هوشمند ” است که قابل فرمت و نصب مجدد است. دروغ بزرگ
دوم
ادعای اثرات فیزیولوژیک مستقیم:
ادعا:
این ارتعاشات میتوانند مستقیماً بر سیستمهای بدن تأثیر مستقیمس بگذارند:
سیستم عصبی:
کاهش فوری استرس، کاهش cortisol، افزایش ترشح سروتونین و ملاتونین، و بهینه سازی امواج مغزی (القای امواج آلفا و تتا برای رسیدن به حالت “فراجهش”).
·
سیستم ایمنی:
تقویت سیستم ایمنی با کاهش استرس و “هماهنگ کردن” ارتعاشات سلولهای ایمنی.
سیستم گردش خون:
بهبود جریان خون و اکسیژنرسانی به بافتها به دلیل “رهاسازی انرژیهای блокشده”.
درد:
کاهش دردهای مزمن مانند آرتریت، فیبرومیالژیا و میگرن با “تغییر در درک درد در سطح سلولی”
سوم
ادعای اثرات متافیزیکی و انرژیایی:
ادعا:
بدن انسان دارای “میدان انرژی” یا “چاکرا” است. این هم هرگز اثبات نشده . لطفا رجوع کنید به مقاله چاکراها از دروغ تا حقیقت نوشته دکتر مازیار میر
کاسه های تبتی با فرکانسهای خاص خود، این مراکز انرژی را “پاکسازی”، “متعادل” و “باز” می کنند و باعث جریان آزاد “انرژی حیاتی” (پرانا یا چی) در بدن میشوند.
این امر به رهایی از блок …. های عاطفی، درمان بیماریهای روانتنی و رسیدن به تعادل روحی منجر می شود.
۴. ادعای پشتیبانی توسط “ده ها و صدها تحقیق”:
ادعا:
متاسفانه فریب خوردگان و فریب دهندگان این مطالب همه ادعا می کنند که “هزاران مطالعه علمی” این اثرات را تأیید کرده اند. دریغ از یک عدد….
این افراد ساده که ذارای تحصیلات تخصصی و آکادمیک نیستند اغلب به مطالعاتی اشاره می کنند که نشان می دهند مدیتیشن میتواند بر ناحیه EEG مغز تأثیر بگذارد یا اینکه موسیقی میتواند بر خلق وخوی بشر کاملا اثر بگذارد، و سپس این نتایج به طور مستقیم به مکانیسم “ارتعاش-آب” تعمیم داده می شود. باوری غیر علمی و اثبات نشده….
فصل دوم
واکاوی علمی و انتقادی ادعاها
بخش نخست
نقد ادعای ارتعاش و آب بدن ….
شبه علم محض:
کل این ادعا بر مبنای یک سوتفاهم و یا یک شبه علم است. مفهوم “ارتعاش بیماری” و “ارتعاش درمان” هیچ پایه ایی در فیزیک مدرن نداشته و ندارد. فیزیک کوانتوم که اغلب به غلط به آن استناد می شود،اساسا به دنیای ذرات زیراتمی می پردازد و قابل تعمیم به دنیای ماکروسکوپی سلولها و ارگانها نبوده و نیست. استفاده از واژه های “کوانتوم” و “ارتعاش” در این context، نوعی “شعبده بازی با واژگان” (Word Salad) برای فریب افرادشاده وفاقد تحصیلات آکادمیک و یا تحصیلات مرتبط است وصرفا با استفاده از термиهای پیچیده اما نامربوط مردمان را فریب می دهند.
·فاجعه ی تحقیقات ماسارو ایموتو:
آری فاجعه اما چرا؟
کلاهبرداری گسترده و سو استفاده گسترده از کارهای ایموتو در حال وقوع است حال آنکه هرگز اینموارد در یک مجله معتبر علمی peer-review شده منتشر نشده ونخواهد شد. آزمایشهای او مخصوصا فاقد گروه کنترل، کورسازی (blinding) و استانداردهای لازم بوده و به عنوان مثال، او هرگز هیچ توضیحی نداد که چگونه “آب را در معرض کلمات قرار میداده ” یا چگونه بلورها را به طور تصادفی انتخاب میکرده است .
یا اینموارد بسان نشده که جامعه ی علمی جهانی کار او را تقلب علمی می داند کاری که برخی مثل محمدعلی طاهری ومحمد علی اکبری و یا این روژها انوشه ها و ازمندها و مزدافرمومنی ها و….. در ایران خودمان انجام می دهند .
یادمان باشد که اساس ادعای “حافظه آب” (Water Memory) نیز که در هومیوپاتی مطرح است، بارها و بارها در دانشگاهها های برتر ایالات متحده ودر دانشگاههای اروپایی کاملا رد شده و با قوانین پایه ای علم شیمی (مانند ترمودینامیک و سینتیک واکنشها) در تضاد قرار گرفته است. پیوندهای هیدروژنی بین مولکولهای آب در مقیاس پیکوثانیه (یک تریلیونیوم ثانیه) تشکیل شده و می شکنند و قادر به ذخیره ی هیچگونه تکرار می کنم هیچ گونه اطلاعات پیچیده به آن شکل نبوده و نیستند.
· مشکل فیزیکی “همرزمانی”: برای اینکه “همرزمانی” (Resonance) رخ دهد، سیستم نوسانگر (مثلاً یک سلول) دارای فرکانس طبیعی مشخصی باشد و یک نیروی خارجی با همان فرکانس دقیق به آن وارد شود.
به نظر می رسد که بدن انسان یک سیستم بیولوژیک فوق العاده پیچیده و نامتقارن است که از بافتهای مختلف با خواص مکانیکی کاملاً متفاوت (استخوان، ماهیچه، چربی، مایعات) تشکیل شده است. کاملا بدهی است این که یک فرکانس صوتی واحد از یک کاسه بتواند با “ارتعاش طبیعی” تمام این سیستمهای مختلف “همرزمانی” کند، از نظر فیزیکی کاملا امری غیرممکن است. صدا در بدن جذب، منعکس و پراکنده می شود، نه اینکه به طور جادویی تمام سلولها را هماهنگ کند ومانند یکوکاتالیزوژ و یا یک یکسان سازی عمل کند واقعا اصلا این امر عقلانی است… آدمی بیاد فیلمهای علمی تخیلی می افتد گویی شما فیلم های هری پاتر با چوب جادو را می خوانید……
دوم
نقد ادعای “پشتیبانی توسط تحقیقات”
مغالطه ی تعمیم
بله، مطالعات زیادی نشان دادهاند که مدیتیشن میتواند در کاهش استرس، بهبود توجه و تنظیم هیجانات مفید باشد. اما مکانیسم پیشنهادی برای این فواید، عصبشناسی (Neuroplasticity) است، نه ارتعاشات ماورایی. مدیتیشن با تمرین دادن مغز، باعث تغییر در ساختار و عملکرد آن (مثلاً در آمیگدالا، قشر پیشپیشانی و اینسولا) میشود.
مطالعات روی کاسه های تبتی:
مطالعات معتبر روی کاسه های تبتی بسیار اندک هستند. آن handful مطالعاتی که وجود دارند، معمولاً نشان می دهند که یک جلسه ی درمان با کاسه های تبتی می تواند منجر به کاهش کوتاه مدت در اضطراب و تنش شود. اما این مطالعات بلافاصله به این نتیجه گیری می پردازند که این اثر به احتمال قوی ناشی از اثر دارونما، انتظار فرد و حالت ریلکسیشن عمیق ناشی از یک تجربه ی آرامش بخش است، نه یک مکانیسم فیزیکی-ارتعاشی خاص.
یادمان باشد که بهیچ عنوان هیچ مطالعه ایی وجود ندارد که نشان دهد کاسه ها “آب بدن” یا “میدان انرژی” را تغییر داده ویا می دهند.
سکوت گویای علم:
به نظر می رسد که اگر ادعاها واقعی بودند، باید شاهد انقلابی در پزشکی می بودیم. دانشمندان در مؤسسات بزرگی مانند MIT، Stanford یا NIH یا …..با کمال میل چنین پدیده هایی را بررسی می کردند.
در حالیکه در این زمینه ها ما سکوت معنی دار و کاملی را شاهد هستیم. جرا؟
شاید باید اینطور بگویمکه این نهادها در قبال این ادعاهای خارق العاده، خود گویای everything است.
به نظر میرسد پیوسته علم فقط به دنبال کشف حقیقت است، و اگر شاهدی برای ادعایی وجود نداشته باشد، آن را نادیده می گیرد.با یک گل هرگز بهاری نخواهد آمد….
سوم
نقد ادعای “میدان انرژی و چاکرا”
غیرقابل آزمون:
مفهوم “چاکرا” و “انرژی حیاتی” متعلق به سیستمهای اعتقادی خاص (مانند آیین های هندی) است. اینها مفاهیم متا فیزیکی هستند، نه علمی. همانطور که می دانید علم فقط و فقط بر پایه ی قابلیت اندازه گیری، آزمایش و تکرارپذیری و شمارش واحد به واحد و ….. بنا شده است. تاکنون هیچ ابزار علمی نتوانسته است وجود “چاکرا” یا “انرژی چی” را به هیچ عنوان یک نیروی فیزیکی و یا فرا فیزیکی measurable اثبات کند.
بنابراین، ادعای “متوازن کردن” چیزی که وجود فیزیکی آن هرگژ اثبات نشده کاری عبثو بيهوده است و از دایره ی علم هم کاملا خارج است.
چهارم
نقش واقعی و غیرقابل انکار اثر دارونما و ریلکسیشن:
به نظر می رسد که این نکته بسیار بسیار حیاتی است که ممکن است افراد پس از یک جلسه درمان با کاسه های تبتی به راستی احساوغن بنفشهودرمان کرونا و یا ش. ش و…. که همه و همه درمتن کنندهکرونا بودند و در ایران خودمان فاجعه آفریدند و چندتن از مدعیان طب اسلامی و طب سنتی خود در این مسیر با کرونا کشته شدند.
اری شاید در برخی افراد باعث شادی ونشاط و ارامش موردی شده و یا حتی یاعث کاهش درد و بهبود خلق وخو شود…. دقیقاااا چیزی مانند داروی ا .م .ک و …..این احساس هرگژ واقعی نبوده و نیست، اما دلیل آن هم ارتعاش ماورایی نبوده و نیست.
اثر ات دارونماها:
اگر شما عمیقاً باور داشته باشید که یک درمان مؤثر است، مغز شما مواد شبیه مورفین طبیعی (اندورفین) و دیگر انتقال دهندههای قوی عصبی را ترشح می کند که واقعاً می توانند درد را بصورت قابل ملاحظهای کاهش داده و حتی احساس آرامش ایجاد کنند.
ریلکسیشن Response:
دراز کشیدن در یک محیط آرام، گوش دادن به یک صدای یکنواخت و خوشایند، و تمرکز بر تنفس، به خودی خود یک تکنیک قدرتمند ریلکسیشن است که می تواند فشار خون را کاهش دهد و سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کند.
خطرات واقعی:
مشکل زمانی به وجود می آید که این اثر دارونمای واقعی اما موقت، به عنوان proof یک مکانیسم خیالی تلقی شود و افراد را از مراجعه به پزشک و دریافت درمانهای مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Medicine) برای بیماریهای جدی (مانند سرطان، بیماریهای قلبی یا افسردگی بالینی) بازدارد. این امر میتواند یکفاجعه بار باشد. اتفاقی که متاسفانه برای نویسنده این مقاله بوقوع پیوست و در اینمسیر قسمت اعظم دید چشم خود را از دست دادم. آقای دکتر طبیب به اصطلاح سنتی آقای خ ا بما دستور دادند داروهای سرطان خود را قطع و با کلاه پشمی بر سر نهادن و دمنوش وتدخین مدفوع خر ماده …. و….. سرطان پیشرفته را درمان خواهند کرد و…..
نتیجه گیری نهایی:
طنین حقیقت در برابر طنین افسانه
ادعاهای درمانی مربوط به کاسه های تبتی و مدیتیشن از جنس “ارتعاش و آب بدن”، نمونه ی کلاسیک شبه علم مدرن و به نوعی کلاهبرداری حرفه ای هستند: آنها با دزدی از زبان علم، تقلیل یک سنت فرهنگی پیچیده به یک کالای مصرفی، و بهره گیری از اثر دارونما، بازاری پرسود برای خود ایجاد کرده اند و به چپاول مردممی پردازند چیزی مه این کلاهبردارانو فریبکاران خود به تنهایی هیچ اعتماد و اعتقادی همنداشته و هرگز ندارند
در نهایت واکاوی علمی این ادعاها نشان میدهد که:
· آنها با قوانین پایه ای فیزیک و شیمی کاملا در تضاد هستند.
· بر تحقیقات جعلی یا سوء تعبیرشده تکیه دارند.
· مفاهیم متافیزیکی غیرقابل آزمون را با علم قاطی می کنند.
· اثرات واقعی اما توضیح پذیر (دارونما و ریلکسیشن) را به مکانیسم های خیالی نسبت می دهند.
ارزش واقعی practicesهایی مانند مدیتیشن، در تأثیر ثابت شدهی آنها بر مغز و روان از طریق مکانیسم های عصب شناختی است، نه در افسانه های مربوط به ارتعاشات آب. تشخیص این مرز باریک بین حقیقت و افسانه، برای تصمیم گیری آگاهانه درباره ی سلامت و رفاه خودمان ضروری است. به جای دنبال کردن فرکانس های محیرالعقول و یا جادویی، باید بر روی عواملی تمرکز کنیم که واقعاً توسط علم پشتیبانی می شوند: اثرات بالینی و تکرار اثرات و یا تغذیه، ورزش، خواب کافی، مدیریت استرس و مراقبتهای پزشکی استاندارد و….
دکترمازیارمیر محقق و پژوهشگر