چرا نباید با آمریکا مذاکره کرد
دکترمازیارمیر محقق وپژوهشگر
ایران تهران جماران سوم مهر ۱۴۰۴
تاربخۀ بیاعتمادی و «خیانتهای» گذشته
نمونهٔ معروف و بارز، کودتای ۱۳۳۲ است که دخالتهای سرویسهای غربی و آمریکا در سرنگونی دولت منتخب مصدق را نشان میدهد؛ این رویداد یکی از ریشههای عمیق بیاعتمادی عمومی و نخبگانی به آمریکا است.
- مذاکره بهعنوان ابزار فشارِ نمایشی طرف مقابل
استدلال رهبر انقلاب این است که «کشاندن ایران به میز مذاکره» گاه هدفی جز نشان دادن «شکستِ مقاومت» کشور ندارد و میتواند به نمایش موفقیت سیاست فشار حداکثر از سوی آمریکا منجر شود. از این منظر مذاکره هم «بیفایده» و هم «زیانآور» ارزیابی شده است. - عدم توازن قدرت و ریسک تحمیل شروط ناعادلانه
در بسیاری از مذاکرات بینالمللی، طرف قویتر ابزارهای فشار (تحریم، تهدید نظامی، جنگ روانی) را در اختیار دارد و مذاکره در چنین شرایطی ممکن است به پذیرش شروطی منجر شود که منافع ملی را خدشهدار کند. رهبر انقلاب این احتمالِ «تحمیل خواستههای آمریکا» را صریحاً هشدار دادهاند. - تجربۀ شکستها و بازگشتهای فشار (مثال: خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمها)
تجربهٔ خروج یکجانبهٔ آمریکا از توافقها (مثلاً خروج از برجام و بازگشت فشار حداکثری) نشان داد که حتی توافقهای بینالمللی هم در مقابل تصمیم سیاسیِ واشینگتن آسیبپذیرند؛ این تجربه به دلیل تکیهٔ ایران بر مذاکره بهعنوان «راهحل قطعی» را زیر سؤال برده است. (مراجع خبری و تحلیلیِ تحریم و «snapback»). - مذاکره بهعنوان دام رسانهای/سیاسی
برای قدرتهای بزرگ، مذاکره گاهی بیشتر «نمایش» و ابزار کاستن از فشار افکار عمومی داخل و بینالمللی است تا تضمینی برای لغو دائمی فشارها. از منظر منتقدان، قدم گذاشتن در این بازی میتواند منجر به از دست رفتن سرمایهٔ نمادین مقاومت شود.
فرازهایی کوتاه از بیانات رهبر انقلاب (نمونهها، بازنویسینشده تا حد امکان)
- «بنشیند با آمریکا مذاکره کنیم … واقعیتی که باید درست بفهمیم این است که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد.»
- «مذاکره با آمریکا هم به معنای تحمیل خواستههای آمریکا بر ایران است و هم نمایش موفقیت سیاست فشار حداکثری از سوی این کشور.»
- (تکرار موضع اخیر) «مذاکره با آمریکا در مصلحت کشور نیست و به بنبست خواهد رسید.»
توجه: اینها گزیدههای کوتاه و بارِ معنا دارند؛ برای نقلبهنقلِ دقیقِ جملات، آرشیو بیانات رسمی سایت دفتر مقام معظم رهبری مرجع مناسبی است.
نقد رادیکالِ عملکرد آمریکا در ۴۶ سال اخیر (نکات خلاصه و مستند)
- مداخلهگری و تغییر رژیمها: دخالتهای سیاسی و اطلاعاتی پیشین (مثلاً ۱۳۳۲) و سپس حمایتهای سیاسی از رژیمهایی که در تضاد با خواستهای ملی قرار گرفتند؛ این الگو باعث شده شکلگیریِ «سردی تاریخی» در روابط باشد.
- تحریم بهعنوان ابزار دائمی فشار: استفادهٔ گسترده و طولانیمدت از تحریمهای اقتصادی بهعنوان وسیلهٔ سیاست خارجی که آثار گستردهٔ اجتماعی و اقتصادی بر مردم عادی داشته است. نمونههای اخیر بازگشت تحریمها و مکانیسمهای بینالمللی مرتبط نشاندهندۀ استمرار این الگوست.
- یکجانبهگرایی و خروج از توافقها: نمونهٔ خروج از برجام و اعمال «فشارِ حداکثری» که اعتماد بینالمللی را تضعیف و نشان داد ضمانتهای شفاهی/سیاسی میتواند از سوی آمریکا نقض شود. (پیامد: افزایش بدگمانی نسبت به راهحلهای صرفاً دیپلماتیک با واشینگتن).
- نمایش موفقیت سیاسی بهجای حل ریشهای مسائل: روندی که در آن، آمریکا از ابزار مذاکره برای نمایش برتری سیاستهایش استفاده کرده است — یعنی مذاکره بهعنوان «هدفِ رسانهای» نه لزوماً مسیر حل پایدارِ اختلافات.
چشمانداز و جمعبندی کوتاه دکتر مازیارمیر محقق وپژوهشگر
- از منظر کسانی که با مذاکره با آمریکا مخالفاند، ترکیبِ تاریخیِ بیاعتمادی (کودتا و مداخلات)، تجربهٔ خروجهای یکجانبه و بازگرداندن فشارها، و نابرابریِ قوّت در پشت میز مذاکره، همگی نشان میدهند که «مذاکره» با آمریکا بهراحتی نمیتواند تضمینگر منافع ملی باشد و گاهی ممکن است نتایجی معکوس به همراه داشته باشد.
اگر