
هنر فحشخواری کاملا حرفهای
نوشته مازیارمیر

راهنمای عملی ونظری برای بقا در شبکههای اجتماعی ایران ب
بسمالله الرحمن الرحی
اگر شما هم مثل من پس از هر پست، کامنت یا توییت، با دوجین فحشهای آبدار و نیمه آبدار و یا خلاقانه و غیرخلاقانه مواجه میشوید، بدانید که به جمع نخبگان رسانهای ایران پیوستهاید!
بسیار تبریک میگویم.
شما نه یک کاربر عادی، که یک «فحشخوار حرفهای» تغییر وضعیت داده اید بله…
من به عنوان یک پیشکسوت این عرصه (با سابقهای درخشان از فحشهای نثار شده از چپ و راست و وسط و….)، این مقاله را تقدیم میکنم به شما که پوستتان از فحش «ملس» شده، اما دندههایتان از فولاد آبدیده ساخته شده است.
بخش نخست
تکنیکهای شناخت فحشهای نوین برای پساآینده
دیگر دوران«…خوردن» و «…رفتن» ساده گذشته است. امروز فحشها پیچیده، چندلایه و گاه همراه با تحلیلهای سیاسی-اجتماعی و پسا آینده نثارتان میشود. .الا
یادم هست مقالهای نوشتم با عنوان جنجالی «ننه ما یا ننه بورکینافاسو؟». عجب مکافاتی! یک عده فکر کردند به ننهشان توهین شده، یک عده فکر کردند دارم از بورکینافاسو دفاع میکنم، و یک عده هم اصلاً نمیدانستند بورکینافاسو کجاهستش اما به هر حال فحش دادند! اینجا بود که فهمیدم فحش مدرن و فحش های آخر زمانی یعنی چه ، دیگر فحش شخصی نیست؛ فحش پدیده جهانی است!
اما اوج هنر در پروژه #ازکجاآوردی آشکار شد. این هشتگ مقدس، تبدیل به سلاح نهایی شد. تو هرچی بگویی – از تحلیل اقتصاد تا دستور پخت قورمه سبزی – فوری میپرسند: «از کجا آوردی؟!».
انگار همه چیز باید با مجوز رسمی و مُهر تایید «همانجا» باشد! من که گاهی مینویسم «از مغزم آوردم»، اما ظاهراً این منبع، منبع موثقی محسوب نمیشود.چون دوستان زیادی گچ یا کاهش و یا چیزهای دیگری انجا دارند….
مانند حواسمان به فقرا هست
حواسمان به عید و شب یلدا هست
حواسمان به معیشت کارگر مادر مرده وکارمند هست
بخش دوم
آناتومی یک فحشخور واقعا حرفهای (دندهپهن)
ویژگی اصلی ما دندهپهنها،«حساسیتزدایی پیشرفته» است. ما دیگر با فحشهای معمولی اصلا به وجد نمیآییم. ما دنبال فحشهای بسیار «تخصصیتر» هستیم؛ فحشهایی که در آن به «خائن»، «عامل بیگانه»، «مرتیکه کم سواد»، بی سواد و «مزدور فلان و بهمان» خطاب شویم.
اینجا است که احساس غرور میکنیم؛ یعنی کارمان را واقعا درست و اصولی انجام دادهایم!
مقاله آخر من
آه ان مقاله درباره عملکرد بعضی آقازادههای بسیار محترم اقتصادی، مثلاً از جنس «ب ز ….وار» (البته بدون ذکر نام! خدا نکند باز از من شکایت کند!)، آنقدر فحش و تهدید به همراه داشت که گفتم حتماً به جای تحلیل، رگ خواب همه را واقعا پیدا کردهایم! ولی ما که دندهپهنیم. تهدید برایمان مثل آب هوای ابری است؛ می اید و میگذرد البته قبل از کتک اخری می گفتم کی داده کی گرفته…..
بخش سوم
فلسفه فحشخواری و رسالت ماورائی ما
شعار ما پیوسته این است:
«اگر دین نداری (که مطمئنم اساساً دینی ندارند!)، لااقل سر سوزنی فقط سر سوزنی آزاده باش!»
ما در دریایی از فحش شنا میکنیم تا شاید یک گوش، یک ذهن، تکان بخورد. ما هدفمند فحش میخوریم. هر فحش، مدال افتخاری است بر سینه ما که نشان میدهد
[[[[ساکت ننشستهایم، یا آروم نمی گیگیگیریم]]]]
آری یک فحشخوار حرفهای، اساسا قربانی نیست؛ پیروز نهایی میدان است. او میداند که اگر کسی برای فحش دادن وقت میگذارد، یعنی حرفش را خیلی خوانده اند و خیلی خوب هم خوانده اند. یعنی نتوانسته بیتفاوت از کنارش بگذرند. این بزرگترین دست آورد و پیروزی است: «تو را وادار به واکنش کردن».
نتیجهگیری نهایی
وحدت رویه یک راه و رسم ادامه راه
پس عزیزان دندهپهن!
سرتان را بالا بگیرید. فحش، قیمت آزادی بیان در فضای مجازی است. ما این قیمت را با جان و دل میپردازیم. نترسید. بنویسید. فقط یادتان باشد:
اول
قبل از انتشار، یک لیوان آب جوش بنوشید (برای گرم کردن حلقوم برای جواب ندادن).
دوم
یک آلبوم از بهترین فحشها برای خودتان جمع کنید (برای تاریخ شفاهی آینده!).
سوم.
و مهمتر از همه: هرگز به فحشدهنده شخصاً پاسخ ندهید. شما در حال بازی شطرنج هستید، آنها در حال پرتاب کردن مهرهها به سمتتان!
پایان سخن:
من الله توفیق!
ما تا مرز مرگ مینویسیم.
چون میدانیم سکوت، بزرگترین فحش به خود و مخاطب است. پس زنده باد دندهپهنی!
زنده باد فحشهای خلاقانه!
و زنده باد حالتی که بعد از خواندن هزار فحش، باز میخندی و مینویسی: «بعدی؟!»….
کمترین بندگان خداوندگار
حاج سیدمازیارمیر
(این مقاله به تمام فحشخواران حرفهای ایران تقدیم میشود. شما قهرمانان ناشناخته عرصه مجازی نیمه مجازی و …. هستید. فقط لطفا وحتما بسیار مواظب فشار خونتان و سلامتیتان باشید!)


