علیاکبر خانجانی عارفی که شیطان پرستی را تبلیغ می کند
خداپرستی یا شیطان پرستی مسئله این است
….در عصر دیجیتال، فضای مجازی به میدانی شلوغ و پرجمعیت بدل شده است که هر فردی میتواند ادعاهای خود را بدون صدور حکم از سوی متخصصان منتشر کند. این
آزادی نسبی در برخی موارد موجب شده است که افرادی که نه تنها فاقد تخصص و دانش لازم، بلکه دور از اصول اخلاقی و دینی هستند، به عنوان “شخصیتهای معنوی” یا
“مراجع مذهبی” جعلی مطرح شوند. **علیاکبر خانجانی** نمونهای از این افراد است که با تولید مطالبی غیرمعقول، غیرعلمی و حتی موهن، در فضای مجازی و برخی
محافل حضور یافته و به نوعی به عنوان منبعی برای انحراف و سردرگمی در میان عموم مردم عمل کرده است.
اول
الهام اسماء الهی: توهین به مفهوم الهیت
یکی از جنجالبرانگیزترین ادعاهای خانجانی، موضوع **”الهام اسماء الهی”** است که در کتاب *المنوع* مطرح کرده است. وی مدعی است که شبیه به امام علی (علیه السلام) که در دعای جوشن کبیر هزار نام از اسماء الهی را ارائه کردهاند، خود نیز این الهام را دریافت کرده و “اسماء الهی” را منتشر کرده است. اما وقتی به این “اسماء الهی” نگاه دقیقتری میکنیم، با مجموعهای از کلماتی روبرو میشویم که نه تنها هیچ پیوندی با مفهوم الهیت ندارند، بلکه بیشتر شبیه به بازی بیهدف با حروف الفبا یا تلفظهای بیمعنا هستند.
برای نمونه، برخی از این “اسماء الهی” عبارتند از:
«یا اَلِف * یا اَلیف * یا اَلّف * الّاف! * یا بَبّ * یا با با * یا تَتِتو * یا ثِ * یا دَد * یا رَر * یا زَز * یا زَزِ زو * یا قیف * یا آقاف * یا کِیف * یا مَموم * یا واو * یا وو * یا وَوِ وُ * یا اَهّ یاء یا ها. خَرّ * یا نَرّ * یا هَرّ * یا کریشنا * یا اُل اُل * یا علعل * یا هُد هُد * یا بَق بَق * یا لُب لُب * یا لا لا * یا قُد قُـد * یا عَر عَر * یا غار غَر * یا مع * یا شَق * یا شَر شَر * یـا قو قو و…»
**تحلیل علمی و انتقادی:**
مفهوم اسماء الهی در فلسفه و عرفان اسلامی، به نامهایی اطلاق میشود که از صفات و فعلهای ذات الهی مشتق شدهاند. این اسماء، همانند “الرحمن”، “الحکیم”، “القدیر”، نشاندهنده جنبههای مختلف وجود خداوند هستند و هر کدام معانی عمیق و فلسفی دارند. اما آیا میتوان کلماتی مانند “یا بَبّ”، “یا با با”، “یا تَتِتو”، یا حتی “یا کریشنا” را به عنوان اسماء الهی مطرح کرد؟ این ادعا نه تنها نشاندهنده بیدانشی فردی است که چنین مطالبی را مطرح میکند، بلکه به نوعی توهین به مفهوم الهیت و ذات اقدس الهی محسوب میشود.
در عرفان اسلامی، اسماء الهی به عنوان ابزاری برای نزدیکی به خداوند شناخته میشوند و ذکر آنها با روحانیت و ادب عمیق همراه است. اما وقتی به جای این معانی عمیق، کلماتی مضحک و بیمعنا ارائه شود، این کار نه تنها نشاندهنده ضعف فکری فرد است، بلکه میتواند به عنوان نوعی تمسخر از مقدسات دینی تلقی شود.
دوم
پرستش آلت جنسی: نابودی ارزشهای دینی و انسانی
موضوع دیگری که خانجانی در کتاب *فلسفه وجودی مرد* به آن پرداخته است، مفهوم **”پرستش آلت جنسی”** است. وی در این کتاب، ادعا میکند که تمام مذاهب و ادیان جهان ریشه در غریزه جنسی انسان دارند و حتی معتقد است که سجده و بوسه مادر بر آلت نوزاد خود نیز ناشی از این غریزه است. او همچنین زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت را نیز به عنوان پدیدهای که از اعماق غرایز بشری نشأت میگیرد، توجیه میکند!
**تحلیل علمی و انتقادی:**
این ادعاها نه تنها نشاندهنده بیاحترامی به ارزشهای دینی و انسانی هستند، بلکه از نظر علمی و فلسفی نیز بیپایه و بیاساسند. در علوم اجتماعی و مطالعات دینی، مذاهب و ادیان به عنوان نظامهایی شناخته میشوند که انسانها را به سوی تعالی روحی، اخلاقی و اجتماعی هدایت میکنند. ادیان، به ویژه اسلام، با تأکید بر ارزشهای اخلاقی، عدالت اجتماعی و روابط انسانی، به نوعی پاسخی به نیازهای فطری و معنوی انسان هستند. اما وقتی کسی ادعا میکند که ریشه تمام ادیان در “غریزه جنسی” است، این کار نه تنها نشاندهنده بیدانشی فرد در مورد مبانی دینی و فلسفی است، بلکه میتواند به عنوان نوعی توهین به ارزشهای انسانی و دینی تلقی شود.
از نظر علمی نیز، این ادعاها بیپایهاند. مطالعات روانشناختی نشان میدهند که غرایز جنسی تنها بخشی از شخصیت انسان هستند و نمیتوانند به تنهایی ریشه تمام اعمال و باورهای انسانی باشند. انسان موجودی چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند فرهنگ، آموزش، تجربه و باورهای دینی قرار میگیرد. بنابراین، تقلیل تمام ارزشها و مقدسات به غریزه جنسی نه تنها نادرست است، بلکه نشاندهنده نگاهی سطحی و غیرعلمی است.
انتقادی به ادعاهای خانجانی
اگر بخواهیم ادعاهای خانجانی را با زبان طنز و انتقادی بررسی کنیم، میتوانیم بگوییم که وی به نوعی “کاشف جدید” مفاهیمی شده است که هیچ فیلسوف، عارف یا دانشمندی تاکنون به آنها نپرداخته است! آیا کسی تاکنون به این فکر کرده که “یا بَبّ” یا “یا با با” میتوانند اسماء الهی باشند؟ آیا کسی تاکنون به این نتیجه رسیده که تمام ادیان جهان ریشه در آلت جنسی دارند؟ اگر بخواهیم این ادعاها را جدی بگیریم، باید بپذیریم که تمام فیلسوفان، عرفای بزرگ و دانشمندان تاریخ، به سادگی از این حقایق آگاه نبودهاند و ما باید از خانجانی به عنوان “نابغه جدید” تاریخ تجلیل کنیم!
اما واقعیت این است که این ادعاها نه تنها نشاندهنده بیدانشی فردی هستند که چنین مطالبی را مطرح میکنند، بلکه میتوانند به عنوان نوعی توهین به ارزشهای دینی و انسانی تلقی شوند. اگر قرار است از این ادعاها طنز بگیریم، باید بگوییم که خانجانی نه تنها فیلسوف نیست، بلکه حتی به سطح یک طنزنویس هم نرسیده است!
—
نتیجه گیری: ضرورت آگاهی و انتقاد علمی
در پایان، باید تأکید کرد که در فضای مجازی امروز، آگاهی عمومی و نقدهای علمی بیش از پیش ضروری است. اگر ادعاهایی مانند ادعاهای خانجانی بدون بررسی و تحلیل علمی منتشر شوند، ممکن است به عنوان منبعی برای انحراف و سردرگمی در میان عموم مردم عمل کنند. بنابراین، وظیفه متخصصان دینی، فلسفه و عرفان اسلامی است که به اینگونه ادعاهای انحرافی پرداخته و آگاهی لازم را به مردم منتقل کنند. در غیر این صورت، شاهد افزایش چنین ادعاهایی خواهیم بود که نه تنها به ارزشهای دینی، بلکه به ارزشهای انسانی نیز آسیب میزنند.
**پیشنهاد دکتر مازیارمیر محقق و پژوهشگر
برای مقابله با اینگونه ادعاهای انحرافی، لازم است که:
۱. متخصصان دینی و فلسفه در فضای مجازی حضور فعالی داشته باشند و ادعاهای نادرست را با استدلال علمی رد کنند.
۲. آموزشهای لازم در مورد مبانی دینی و فلسفی به عموم مردم ارائه شود تا بتوانند ادعاهای نادرست را از ادعاهای صحیح تشخیص دهند.
۳. رسانهها و شبکههای اجتماعی به بررسی و تحلیل ادعاهای منتشر شده پرداخته و از انتشار مطالب نادرست جلوگیری کنند.

