صدای قدمهایی که پایانی ندارد بیاد عطشان کربلا
مصاحبه با جناب مهندس مهدی سلطانی خادم موکب نائب الشهید
مکان: مسیر اربعین، کربلا، عراق
مصاحبهکننده: دکتر مازیار میر
مقدمه:
صدای قدمهایی که پایانی ندارد بیاد عطشان کربلا
بیابان کربلا نفس میکشد.
آسمان، خاکستری است از دود عشق.
و میلیونها قدم، مانند طوفانی آرام، به سوی حرم سیدالشهدا میرود.
هر قدم، نامهای است به امام حسین (ع).
هر نفس، دعایی است برای ولایت.
در این میان، دکتر مازیار میر، پژوهشگری با چشمانی به رنگ امید، با مردی به نام مهندس مهدی سلطانی یکی از چهره های شناخته شده در معماری کشور و دارای کارنامه بسیار موفق و بلند و بالا گفتوگو میکند — مردی با ریشی مشکی، چشمانی دریایی، و دلی سرشار از عشق حسین (ع).
او نه شاعر است، نه سیاستمدار.
اما سخنانش،شبیه شعر است.
و عشقش، سیاستِ حقیقت همراه با دیانت.
ولایت فقیه:
سایهای بر سر میخانه کربلا
دکتر میر:
مهدی جان، در این مسیر، نام ایتالله خامنهای را در دعاها میشنویم. برای یک زائر ساده مثل تو، ولایت فقیه چه معناو مفهومی دارد؟
مهدی سلطانی:
ولایت فقیه؟
این فقط یک عنوان سیاسی نیست، دکتر جان.
این صدای خاموشِ خونِ حسین (ع) است که در گوش تاریخ زنده میماند.
وقتی امام حسین (ع) در کربلا ایستاد، گفت: “این ولایت، حق من است.”
و وقتی او شهید شد، ولایت ناپدید نشد — فقط به شکل دیگری درآمد.
امام خمینی (ره) آمد و گفت: “این ولایت، باید زنده بماند.”
و امروز، ایتالله خامنهای، مثل چراغی که در طوفان میسوزد، آن ولایت را نگه داشته است.
من او را **نائب الشهید** میدانم — نه به این معنا که جای امام خمینی (ره) را گرفته،
بله به این معنا که جانشینِ خونِ شهداست.
جانشینِ عطشِ حسین، جانشینِ فریادِ زینب، جانشینِ صبرِ علیاکبر.
آیه شریف:
> **«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»**
> (المائدة، آیه ۵۵)
این آیه، چراغ راه من است.
ولیای که در رکوع، زکات میدهد — نه ولیای که در کاخ، قدرت میچشند.
ایتالله خامنهای، با تمام قدرتش، هنوز در رکوع است.
هنوز زکات میدهد.
هنوز برای فقیر دعا میکند.
اقتصاد مقاومتی: نانی که از خاک میروید، نه از صرافی
دکتر میر:
امروز بسیاری از مردم تحت فشار اقتصادی هستند. چگونه میتوان به “اقتصاد مقاومتی” ایمان آورد؟
مهدی سلطانی:
اقتصاد مقاومتی؟
این فقط یک سیاست نیست، دکتر.
این یک *اخلاق* است.
مثل این است که بگویی: “من نمیخواهم از دستِ کسی بخورم.
نمیخواهم از نفت بگیرم و از خدا بیخبر بمانم.”
رهبر میگوید: “باید خودکفا باشیم.”
و من، کشاورزِ کوچکی از خوزستان، هر سال یک هکتار کمتر از گندم خریداری میکنم،
و یک هکتار بیشتر خودم میکارم.
این مقاومت است.
نه با سلاح، با بذر.
نه با جنگ، با شخم.
وقتی امام حسین (ع) در کربلا گرسنگی کشید،
فقط یک درس نداد: درس شهادت.
درس دیگری هم داد: **استقلال**.
نه از یزید چیزی خواست.
نه پناه برد.
نه تسلیم شد.
امروز ما هم باید بگوییم: “نه به وابستگی، نه به تسلیم.”
**آیه شریفه :
> **«وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»**
> (الطلاق، آیه ۲-۳)
خداوند به کسی که تقوای او را حفظ کند، روزی میدهد از جایی که انتظار ندارد.
ما فکر میکنیم روزی از نفت میآید.
اما روزی از تقوای ما میآید.
از صبرمان.
از کارمان.
جهانشمولیت اسلامی: یک زیارت، همه مسلمانان
دکتر میر:
در این مسیر، سنی و شیعه، ترک و عرب، ایرانی و پاکستانی، کنار هم زیارت میکنند. آیا این وحدت، رویای رهبر است؟
مهدی سلطانی:
رویا نیست، دکترمیر عزیز
این واقعیتِ کربلا است.
کربلا مال شیعه نیست.
کربلا مالِ عشق است.
و عشق، مال همه است.
من دیدم یک عرب سنی، با دستانش خاک کربلا را میبوسد و میگوید: “امام حسین (ع)، فدای تو شوم.”
و یک ایرانی شیعه، دستش را میفشارد و میگوید: “برادر، تو خانوادهام هستی.”
رهبر میگوید: “مسلمانان باید یک جبهه باشند.”
نه یک جبهه نظامی، یک جبههِ **قلبی**.
جبههای که در برابر ظلم ایستاده،
نه برای قدرت، برای عدالت.
این جهانشمولیت اسلامی است:
نه گسترش قلمرو،
بله گسترش قلب.
آیه شریفه :
> **«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»**
> (آل عمران، آیه ۱۰۳)
طناب خدا، تنها چیزی است که میتواند ما را نجات دهد.
نه سلاح، نه پول، نه سیاست.
عشق به خدا، عشق به اهلبیت (ع)، عشق به انسان.
اخلاق و معنویت: حکومتی که در دعا شروع میشود
دکتر میر:
در دنیای امروز، اخلاق گاهی فراموش میشود. رهبر چگونه میتواند حکومت را اخلاقی کند؟
مهدی سلطانی:
حکومت اخلاقی؟
این یعنی اینکه وقتی قدرت داری،
بیشتر از همیشه، سر بر زمین بزنی.
ایتالله خامنهای، با تمام قدرتی که دارد،
هنوز در دعای صبح، گریه میکند.
هنوز به جوانان میگوید: “امید داشته باشید.”
هنوز به فقیر میگوید: “من تو هستم.”
این اخلاق حسینی است.
امام حسین (ع) وقتی به کربلا رسید،
نه با سپاهِ بزرگ،
نه با پرچمِ طلایی،
بله با چهار نفر، به سوی مرگ رفت.
چون میدانست: **قدرتِ حق، در وجودِ حق است، نه در تعداد.**
**آیه:**
> **«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ»**
> (النحل، آیه ۹۰)
این سه چراغ است: عدالت، احسان، و نیکی به خویشاوندان.
رهبر، ما را به این سه چراغ دعوت میکند.
نه به جنگ، به عشق.
نه به تضاد، به وحدت.
—
### **۵. مبارزه با استکبار جهانی: جنگی که در دلها شروع میشود**
**دکتر میر:** استکبار جهانی چیست؟ و چگونه میتوان با آن مقابله کرد؟
**مهدی سلطانی:**
استکبار جهانی؟
این فقط یک کشور نیست، دکتر.
این یک **فرهنگ** است.
فرهنگِ تسلیم، فرهنگِ بیاعتمادی، فرهنگِ فساد.
استکبار میگوید: “تو نمیتوانی مقاومت کنی.”
“تو ضعیفی.”
“تو باید وابسته باشی.”
اما ما در کربلا یاد گرفتیم:
**”هیچ، هرگز!”**
امام حسین (ع) گفت: “ترجیح میدهم مرگ بر اذلت.”
رهبر میگوید: “مقاومت، تنها راه آزادی است.”
و ما مقاومت میکنیم — نه فقط با تحریم،
بله با علم، با فرهنگ، با ایمان.
**آیه:**
> **«وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»**
> (آل عمران، آیه ۱۳۹)
ما برتریم، نه به خاطر سلاح،
به خاطر ایمان.
و ایمان، هرگز شکست نمیخورد.
—
### **۶. فرهنگ و آموزش: مدرسهای به نام کربلا**
**دکتر میر:** فرهنگ امروز تحت تأثیر غرب است. چگونه میتوان فرهنگ اسلامی را زنده نگه داشت؟
**مهدی سلطانی:**
کربلا، بزرگترین دانشگاه جهان است.
هر قدمی که میزنی، یک درس میآموزی:
درس صبر از حضرت زهرا (س)،
درس شجاعت از حر،
درس عشق از زینب.
رهبر میگوید: “نسل جوان باید در فضای اسلامی رشد کند.”
نه در فضای مجازیِ بیروح،
بله در فضای عشقِ حقیقی.
من دیدم یک دانشجوی پزشکی، در میانه مسیر،
کنار یک زن پیر نشسته بود و به او آب داد.
این فرهنگ است.
نه کتاب، نه سخنرانی.
عمل.
**آیه:**
> **«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ»**
> (المجادلة، آیه ۱۱)
فرهنگِ جا دادن، فرهنگِ احترام، فرهنگِ انسانیت.
این فرهنگ، زنده میماند.
—
### **۷. شهیدان و مظلومان: زندهتر از همه**
**دکتر میر:** شهیدان چه جایگاهی در این مسیر دارند؟
**مهدی سلطانی:**
شهیدان؟
اینها تنها مردهها نیستند.
اینها **زندهترینها** هستند.
هر کس که در راه خدا کشته شود، زنده است.
من مادر یک شهید را دیدم که با دستهایش خاک کربلا را میگرفت و میگفت:
“پسرم را به خدا دادم، مثل حضرت زهرا (س).”
رهبر هر سال به خانواده شهدا میگوید: “شما افتخار ملت هستید.”
نه فقط به خاطر فرزندتان،
به خاطر عشقی که داشتید.
آیه شریفه
> «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ»
> (البقرة، آیه ۱۵۴)
ما نمیبینیم، اما آنها زندهاند.
در دعا، در حرکت ما، در نفسهایمان.
جمعبندی:
وصیتِی به بلندای عالم
در پایان، مهندس مهدی سلطانی، دستش را به سوی حرم بلند کرد و گفت:
> “من به کربلا آمدهام نه فقط برای زیارت،
> بلکه برای بیعت.
> بیعت با ولایت،
> بیعت با عدالت،
> بیعت با خونِ شهدا.
> ایتالله خامنهای را نائب الشهید میدانم —
> یعنی جانشینِ آنها که برای حق کشته شدند.
> او نه قدرت میطلب،
> بلکه عدالت میطلبد.
> نه شهرت، بلکه رضای خدا.
> و ما در این مسیر، قول میدهیم:
> همانطور که امام حسین (ع) را در کربلا تنها نگذاشتیم،
> ولیالله را نیز تنها نخواهیم گذاشت.
> تا آخرین نفس،
> تا آخرین قدم،
> تا آخرین دعای ما،
> ما با او هستیم.”
آیه پایانی:
> «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»
> (الزخرف، آیه ۴۳)
این صراط، صراط حسین است.
صراط انقلاب است.
صراط ولایت است.
و ما در آن، گام میزنیم.
تهیه شده توسط: دکتر سید مازیار میر خادم الحسین ع
در سایه مسیر حرم اباعبدالله الحسین (ع)، موکب نائب الشهید . اربعین حسینی، ۱۴۰۳**
*هر قدم، عهدی است با حق و با امام حسین ع