در جنگ ۱۲ روزه، تنها برندهها مدیران بودند
تقدیر ویژه به شیوه پزشکیان
🔺 در یک اقدام بیسابقه و بینظیر که فقط در دولتِ “مدیریت مبتنی بر صداقت” امکانپذیر است، وزارت جهاد کشاورزی با الهام از راهکارهای نوین اقتصاد
مقاومتی، تصمیم گرفت مدیران خود را بابت **”مشارکت فعال در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه”** تقدیر کند!
بله درست خواندید: **جنگ ۱۲ روزه**!
نه ده ساله، نه هشت ساله، نه حتی ۳۰ روزه — دقیقاً ۱۲ روز! انگار این جنگ هم مثل پروژههای دولتی، با تأخیر اجرا شده و در نیمه راه تعطیل!
🔺 طبق اعتراف محترمانه خانم طاهره قیومی، مشاور امور بانوان وزیر جهاد کشاورزی (که ظاهراً بانوان هم در جنگ ۱۲ روزه نقش داشتند، شاید توی
کمیته تقدیر یا تیم تدارکات)، به دستور ایشان، به هر مدیری **۴۰ میلیون تومان** پرداخت شده است!
چه مبلغ شایستهای برای ۱۲ روز جنگ!
محاسبه کنید:
۴۰ میلیون تقسیم بر ۱۲ = حدود **۳ میلیون و ۳۳۳ هزار تومان در روز**!
حالا بگویید: آیا این یک تقدیر است یا یک شغل تماموقت با بیمه و مرخصی سالانه؟!
🔺 این در حالی است که آقای پزشکیان، رئیسجمهورِ “بودجه خالی”، بارها و بارها در جلسات شورای عالی اقتصاد، با چشمانی اشکآلود گفته:
“بودجه نیست، خزانه خالی است، مردم صبر کنند، ما هم دوست داریم پول بدیم، ولی چه کنیم؟!”
اما حالا فهمیدیم: **بودجه نبود برای مردم، نه برای مدیران!**
مدیران هم مثل همه چیزهای دیگر، اولویت دارند!
🔺 جالب اینجاست که این مدیران شجاع چه کارهای بزرگی انجام دادهاند که لایق چنین تقدیری شدهاند؟
مثلاً رفتهاند استانهای شمالی!
بله! به جای جنگ، به سوی دریا!
شاید جنگ را با موجها ادامه دادهاند، یا با دشمن در فضای مجازی!
شاید مدیران ما نه در خط مقدم، بلکه در خط مقدمِ “ریزش گرد و غبار” حضور داشتهاند!
یا شاید “دفاع از خاک وطن” را اینطور تفسیر کردهاند که باید خاکِ گلیِ شمال را هم لمس کرد!
🔺 از سوی دیگر، کشاورزانی که واقعاً ۳۶۵ روز در سال جنگیدهاند — با خشکسالی، با دلال، با قیمت نجومی، با بیعدالتی — هنوز بهای گندم خود را
نگرفتهاند!
وزارت جهاد کشاورزی میگوید: “بودجه نیست!”
اما ظاهراً بودجه برای **تقدیر از مدیرانِ مبارز با باران شمالی** وجود داشته!
کشاورزان میتوانستند گندم را به دلال بفروشند و نقدی پول بگیرند، اما به خاطر ایمان، وطنپرستی و عشق به نانِ دولتی، گندم را به دولت دادند.
حالا دولت به جای پول، بهشون یه **تشکر کتبی** داده و گفته: “مرسی، ولی بودجه نیست!”
در حالی که به مدیران گفته: “شما رفتید شمال، جنگیدید، ۴۰ میلیون بگیرید و یه روز مرخصی بزنید!”
🔺 در جنگ تحمیلی واقعی، مردم شهید شدند، جانباز شدند، خانهشان ویران شد، و یه عالمه چیز دیگه از دست دادند.
اما در **”جنگ تحمیلی ۱۲ روزه”** وزارت جهاد کشاورزی، تنها چیزی که از دست رفت، **۴۰۰ میلیون تومان از بیتالمال** بود که به “مبارزان شمالی”
پرداخت شد!
و تنها شهید این جنگ، **اعتبار مردم به دولت** بود!
🔺 ظاهراً در دولت پزشکیان، تقسیم کار دقیق و منظمی انجام شده:
– **جنگیدن، شهید شدن، جانباز شدن، آسیب دیدن** → سهم مردم
– **ریختن باران، دیدن درخت، خوردن ماهی سرد** → سهم مدیران
– **دریافت ۴۰ میلیون تومان نقدی** → فقط برای مدیران!
– **دریافت قول، وعده، و یه نامه تشکر با کد پیگیری** → فقط برای مردم!
🔺 و این “عدالت توزیعی” طبق گفته مقامات، ثمره **سالها مطالعه نهجالبلاغه** توسط آقای پزشکیان است!
البته شاید ایشان یه جایی اشتباه خوانده باشند:
مثلاً جای “الناس ضعفاء” نوشته باشند “الناس مدیران ضعفاء”!
یا جای “العدل أساس الممکنات” خوانده باشند “العَدَل أساسِ مدیریتِ کشاورزی و تقدیر مدیران در ۱۲ روز!”
🔺 حالا یه سوال ساده:
اگر واقعاً میخواهید به مدیران پاداش بدید، بدهید!
اما چرا به **نام جنگ**؟!
چرا به نام **دفاع مقدس**؟!
چرا اینقدر به خون شهدا و عزاداران اهانت میکنید؟!
اگر مدیر شما رفت یه هفته توی رشت، باران گرفت، و یه کیلو ترشی خورد، چرا نمیگویید:
“میخوایم بهش یه پاداش بدیم بابت رفتن به جشنواره میوه و سبزی!”
چرا حتماً باید از **جنگ** سوءاستفاده کنید؟!
انگار جنگ هم مثل بودجه، فقط وقتی مصرف میشه که برای توجیهِ توزیع پول باشه!
◾ **آقای پزشکیان!**
اگر بودجه نیست، نیست.
اگر خزانه خالی است، خالی است.
اما وقتی به یه گروه مدیر ۴۰ میلیونی میدهید و به کشاورزان میگویید “صبر کنید”، دیگر “صداقت” نیست، **سرمایهگذاری روی بیعدالتی** است!
و این هم مثل همه چیزهای دیگر، **بیبازده** خواهد بود!