
دانش با درک مساوی نیست قسمت چهارم
این مقاله ادامه مطلب دانش با درک مساوی نیست قسمت ۳ می باشد:
دانش در برابر خرد: درنگی بر آسیبشناسی اکوسیستم کارآفرینی در ایران
مقدمه
این نوشتار بر آن است تا با عبور از سطح کلیشهها، به تحلیل عمیقتر یکی از اساسیترین چالشهای توسعه اقتصادی ایران، یعنی «آسیبشناسی اکوسیستم کارآفرینی» بپردازد. تاکید محوری این متن بر تمایز بنیادین میان «دانش نظری» و «خرد عملی» است؛ تمایزی که عدم درک آن، بستری برای رشد قارچگونه مدرسان و مشاوران بیتجربه شده است.
**۱. بیماری زایی یک اکوسیستم: از تب تا کلاهبرداری**
متاسفانه در سالهای اخیر، «تب کارآفرینی» در کشور به یک پدیده صرفاً نمایشی و در بسیاری موارد، سودجویانه تبدیل شده است. این فضای گنگ و غیرشفاف، بهمانند آب آلودهای است که ماهیگیران شیاد را به طمع انداخته است. قربانیان اصلی این معضل نیز جوانان مشتاق و جویای فرصت هستند.
* **مثال کلاس جهانی:** این پدیده، یادآور «حباب دات-کام» (Dot-com Bubble) در اواخر دهه ۱۹۹۰ است. در آن دوره نیز هیجان عمومی حول اینترنت و استارتاپها، باعث ظهور شرکتها و مشاورانی شد که بیش از آنکه مدل کسبوکار و ارزش آفرینی مستحکمی داشته باشند، بر بلندپروازیهای کاذب و جذب سرمایههای ریسکپذیر متمرکز بودند. نتیجه، ورشکستگی گسترده و از دست رفتن سرمایههای کلان بود.
در ایران، نمونه عینی این پدیده، ظهور «لمپنهای مدرس» در حوزههای کارآفرینی، مذاکره و موفقیت است؛ افرادی که تنها دارایی آنها، جسارت در خودنمایی و بهرهگیری از احساسات است، نه تجربه عملی و دانش تأییدشده.
**۲. فقدان ساختار: نبود متولی و وحدت رویه**
یکی از ریشهایترین مشکلات، فقدان یک «متولی واحد و مسئول» برای کارآفرینی در کشور پس از گذشت بیش از یک دهه است. این پراکندگی، منجر به نبود «وحدت رویه» در حمایتها، قوانین و آموزشها شده است.
* **تحلیل شرط لازم و کافی:** در نظریههای توسعه اقتصادی، عواملی مانند ثبات اقتصادی، کنترل تورم و نقدینگی، و نرخ سود بانکی معقول، به عنوان «شرایط لازم» (Necessary Conditions) برای رشد کارآفرینی شناخته میشوند. با این حال، این عوامل به تنهایی «شرط کافی» (Sufficient Condition) نیستند. اکنون کشور با چالش «شرایط لازمِ ناکافی» مواجه است؛ یعنی اگرچه این الزامات به شکل ناقص وجود دارند، اما مکانیزمهای کافی برای تبدیل آنها به رشد پایدار (مانند حاکمیت قانون قوی، شفافیت، و فرهنگ نوآوری) غایب هستند.
**۳. تراژدی آموزش ناکارآمد: جدایی دانش از عمل**
معضل دیگر، تسلط افراد فاقد تجربه عملی بر عرصه آموزش و مشاوره کارآفرینی است. این افراد، صرفاً با اتکا به دانش آکادمیکِ تاریخگذشته و غالباً بدون کوچکترین تجربه راهاندازی یک کسبوکار، به تربیت نسل آینده کارآفرینان میپردازند.
* **مثال کلاس جهانی:** در اکوسیستمهای پیشرفتهای مانند «سیلیکون ولی»، موفقترین مربیان و سرمایهگذاران، کسانی هستند که خود سابقه شکست و موفقیت در راهاندازی استارتاپ را دارند (مانند استیو بلنک با ارائه «توسعه مشتری» – Customer Development). در مقابل، سیستمهای آموزشی که صرفاً بر تئوریهای کلاسیک مدیریت تکیه میکنند، اغلب در پرورش کارآفرینان عملگرا ناتوان هستند.
**۴. آفت خودشیفتگی و آزمونوخطای بیجهت**
شیوع «خودشیفتگی مزمن» (Chronic Narcissism) همراه با تقدس بخشی افراطی به «آزمون و خطا»، یکی دیگر از موانع است. در حالی که یادگیری از شکست امری حیاتی است، اما تکرار اشتباهات پیش پا افتاده و شناختهشده به بهانه «آزمون و خطا»، نشانه خردمندی نیست، بلکه نشانه بیاعتنایی به دانش انباشته بشری است.
* **زبان علم در برابر زبان بدن:** اینجا است که تمایز میان «زبان علم» (که مبتنی بر شواهد و داده است)، «زبان بدن» (که یک ابزار ارتباطی است) و «زبان حقیقت» (که ریشه در تجربه و خرد عملی دارد) آشکار میشود. یک کارآفرین موفق، این سه را با هم تلفیق میکند، نه اینکه آنها را جایگزین یکدیگر کند. پیشرفت بشر نه از طریق تردید در همه بدیهیات، بلکه از طریق «شکاکیت سازنده» (Constructive Skepticism) و آزمون فرضیهها حاصل شده است.
**نتیجهگیری: فراخوانی برای شفافیت و خرد جمعی**
پرداختن به این آسیبها نه یک نگاه منفی، بلکه گامی ضروری برای «شفافیتبخشی» به فضای اقتصادی کشور است. برای حرکت به سمت ایرانی آباد، نیازمند آن هستیم که:
1. **نقاط ضعف را با جسارت تحلیل کنیم** و از پنهان کردن آنها به بهانه «حفظ روحیه» بپرهیزیم.
2. **بر منافع ملی و جمعی تأکید کنیم**، نه پافشاری بر مواضع فردی و گروهی.
3. **پل میان دانشگاه و صنعت را با محوریت «تجربه عملی»** تقویت کنیم.
4. **از صدای رسا و بیپروای اصحاب رسانه و متخصصان دغدغهمند** استقبال کنیم.
این مسیر، تنها با دست در دست هم گذاشتن و اولویت قائل شدن برای «خرد عملی» در کنار «دانش نظری» ممکن خواهد بود.
دکترمازیارمیر مشاور و تحلیل گر
توصیه میشود مطالب زیر را مطالعه فرمایید:
دانش با درک مساوی نیست قسمت دوم
همایش بزرگ زبان بدن دانشگاه تهران
مقدمه ای بر علم مدیریت دانش
زبان بدن نازنین دانشور


