توکنهای غیرمثلی (NFT)از دیدگاه دکتر مازیارمیر
ایران تهران اندیشکده مدیای 13اردیبهشت 1399
انقلابی دیجیتال، حبابی زودگذر یا تحولی ماندگار؟
نگاهی انتقادی به محاسن، مضرات و اقتصاد پرالتهاب جهان NFT
مقدمه
تولد یک پارادایم جدید در مالکیت
عصر دیجیتال همواره با یک پارادوکس بزرگ دست به گریبان بوده است: امکان تکثیر بیپایان و بیهزینه هر اثر دیجیتالی، مفهوم «مالکیت اصیل» را به چالش کشیده بود. چگونه میتوان یک فایل JPEG، یک ویدیوی کوتاه یا حتی یک توییت را به داراییای منحصربهفرد و غیرقابل تکثیر تبدیل کرد؟ پاسخ این پرسش در فناوری بلاکچین و در قالب پدیدهای به نام توکن غیرمثلی (Non-Fungible Token) یا انافتی نهفته است.
انافتی گواهی دیجیتالی مالکیت است که بر روی یک بلاکچین (عمدتاً اتریوم) ثبت میشود. برخلاف ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین که «مثلی» هستند (هر واحد آن با واحد دیگر کاملاً یکسان و قابل تعویض است)، هر انافتی منحصربهفرد است و ارزش یکسانی با دیگری ندارد. این فناوری در سالهای اخیر با طوفانی از استقبال، انتقادات تند و نوسانات شدید قیمتی همراه بوده است. این مقاله قصد دارد تا با نگاهی عمیق و عاری از جنجالهای زودگذر، به تحلیل محاسن، مضرات و به ویژه ابعاد اقتصادی این پدیده بپردازد.
فصل اول
محاسن و فرصتهای بیبدیل انافتی
انافتی را نمیتوان صرفاً یک مدل سرمایهگذاری دانست؛ بلکه آن را باید یک نوآوری زیرساختی در نظر گرفت که دریچههای تازهای به روی خالقان و جامعه باز میکند.
تول
توانمندسازی خالقان و هنرمندان:
برای دههها،هنرمندان دیجیتال در حال خلق ارزش بودند، اما مکانیسمی برای دستیابی به ارزش اقتصادی پایدار از آثار خود نداشتند. انافتی این الگو را درهم شکست.
· دریافت مستقیم ارزش: هنرمندان میتوانند آثار خود را مستقیماً و بدون نیاز به گالری، خانه حراج یا واسطه، به مجموعهداران بفروشند و سود اصلی را خود کسب کنند.
· حقوق امتیاز (Royalty) هوشمند: هوشمندانهترین ویژگی انافتی، امکان تعیین درصدی به عنوان حق امتیاز در قرارداد هوشمند آن است. بدین ترتیب، هر بار که آن انافتی در یک بازار ثانویه به فروش میرسد، درصدی از مبلغ معامله به طور خودکار به کیف پول خالق اصلی واریز میشود. این ویژگی، برای اولین بار، درآمدی مستمر و مادامالعمر را از فروشهای متوالی یک اثر برای هنرمند به ارمغان میآورد.
دوم
تعریف هویت و عضویت در جامعههای دیجیتال:
انافتیها از داراییهای دیجیتال فراتر رفته و به نمادهای هویت و عضویت تبدیل شدهاند.مجموعههایی مانند «Bored Ape Yacht Club» تنها یک سری تصویر کارتونی نیستند، بلکه یک باشگاه اختصاصی هستند که دارنده توکن آن، به جامعهای نخبه از افراد با نفوذ و سلبریتیها راه مییابد و از مزایای انحصاری آن بهرهمند میشود. در اینجا، انافتی به یک «گذرنامه اجتماعی» دیجیتال تبدیل میشود.
سوم
دموکراتیکسازی سرمایهگذاری:
انافتی میتواند امکان سرمایهگذاری در داراییهایی را که پیش از این تنها در انحصار ثروتمندان بود،برای عموم فراهم کند. تصور کنید مالکیت یک تابلوی نقاشی ارزشمند یا یک اثر تاریخی را بتوان به هزاران توکن تقسیم کرد و افراد عادی نیز بتوانند سهمی هرچند کوچک از آن را در اختیار داشته باشند. این «مالکیت کسری» میتواند انقلابی در بازار داراییهای کلاسیک ایجاد کند.
چهارم
اثبات اصالت و خاستگاه (Provenance):
یکی از بزرگترین چالشهای دنیای هنر،ردیابی سلسله مالکیت و اطمینان از اصالت یک اثر است. بلاکچین به عنوان یک دفتر کل توزیعشده و تغییرناپذیر، تاریخچه کامل مالکیت یک انافتی را از خالق اولیه تا آخرین مالک ثبت میکند. این شفافیت، مشکل تقلب و جعل را به شدت کاهش میدهد.
فصل دوم:
مضرات و چالشهای تاریک جهان انافتی
در سوی دیگر سکه، جهان انافتی با چالشهای عمیق و گاه نگرانکنندهای روبرو است که غفلت از آنها میتواند به یک فاجعه مالی و زیستمحیطی بینجامد.
۱. فاجعه زیستمحیطی: مصرف انرژی نجومی
این بدون شک جدیترین و مشروعترین انتقاد وارد بر انافتیهای مبتنی بر بلاکچین اتریوم است.الگوریتم اجماع «گواهی کار» (Proof-of-Work) اتریوم برای تأیید تراکنشها و استخراج (ماینینگ) به میزان بسیار عظیمی از انرژی برق نیاز دارد. بر اساس برخی برآوردها، ردپای کربن ایجاد یک توکن انافتی میتواند معادل صدها ساعت پرواز با هواپیما یا مصرف ماهانه برق یک خانواده اروپایی باشد. این مصرف انرژی سرسامآور، تناقضی آشکار با اهداف توسعه پایدار ایجاد کرده است. اگرچه راهحلهایی مانند انتقال به الگوریتم «گواهی سهام» (Proof-of-Stake) در دست اجراست، اما تا تحقق کامل آن، این انتقاد پابرجاست.
دوم
حباب سوداگری و سفتهبازی بیپایه:
بخش عمدهای از بازار انافتی نه بر اساس ارزش ذاتی آثار،که بر موج سفتهبازی و هیجان زودگذر شکل گرفته است. داستانهای افرادی که با سرمایهای ناچیز، در مدت کوتاهی به ثروتهای کلان رسیدهاند، بسیاری را به امید کسب سود سریع به این بازار کشانده است. این امر باعث ایجاد یک «اقتصاد حبابی» شده که در آن قیمتها بیش از هر چیزی بر اساس انتظارات غیرواقعی و «ترس از جاماندن» افزایش مییابد و در معرض ترکیدن ناگهانی و سقوط آزاد قرار دارد.
سوم
کلاهبرداری، سرقت هنری و تقلب:
فضای انافتی به دلیل نوپا بودن و فقدان مقررات جامع،به بهشت کلاهبرداران تبدیل شده است.
· ساخت مجموعههای تقلبی: افراد سودجو با کپیبرداری از آثار هنرمندان معروف، مجموعههای انافتی جعلی ایجاد و از افراد ناآگاه پول دریافت میکنند.
· «پامپ و دامپ» (Pump and Dump): گروهی از افراد هماهنگ، با تبلیغات دروغین، قیمت یک انافتی بیارزش را بالا برده («پامپ» میکنند) و پس از جذب سرمایه افراد معمولی، دارایی خود را به یکباره میفروشند («دامپ» میکنند) و باعث سقوط قیمت و زیان دیگران میشوند.
· سرقت آثار هنری: موارد متعددی گزارش شده که هنرمندان بدون اطلاع، آثارشان توسط دیگران به عنوان انافتی ثبت و به فروش رسیده است.
چهارم
ابهام در ماهیت حقوقی مالکیت:
این سؤال بنیادین هنوز پاسخ روشنی ندارد:وقتی شما یک انافتی میخرید، دقیقاً صاحب چه چیزی شدهاید؟ در اکثر موارد، شما صاحب خود اثر دیجیتال (مثلاً فایل JPG) نیستید، چرا که آن فایل معمولاً روی یک سرور متمرکز مانند «IPFS» میزبانی میشود. شما در واقع صاحب یک «توکن» در بلاکچین هستید که حاوی یک «لینک» به آن اثر و یک سند مالکیت است. اگر سرور میزبان از کار بیفتد، آن لینک میشکند و آنچه در اختیار دارید عملاً بیارزش میشود. این ابهام حقوقی، پایه مالکیت در این فضا را سست میکند.
فصل سوم
تحلیل اقتصادی انافتی؛ از مدل درآمدی تا نابرابری
اقتصاد انافتی فراتر از قیمتگذاری آثار، شامل مدلهای درآمدی نوین و بازتولید نابرابریهای سنتی است.
اول
ایجاد اقتصاد خالق-محور (Creator Economy):
انافتی هسته مرکزی نسل جدیدی از اقتصاد اینترنتی است که در آن«خالق محتوا» به جای پلتفرمهای بزرگ، در مرکز ثقل ارزشآفرینی و سودآوری قرار میگیرد. مدل حق امتیاز هوشمند، وابستگی هنرمند به تبلیغات، اسپانسرشبها و الگوریتمهای پلتفرمها را کاهش داده و به او استقلال اقتصادی میبخشد.
دوم
نابرابری ثروت و تشدید کاپیتالیسم نظارتی (Surveillance Capitalism):
در حالی که انافتی برای برخی هنرمندان گمنام ثروت آفریده،در مقیاس کلان، شاهد تقویت شکاف طبقاتی هستیم. سرمایهداران بزرگ و سلبریتیها با سرمایه اولیه زیاد، به راحتی میتوانند با خرید و تبلیغ مجموعههای انافتی، بر بازار تأثیر بگذارند و ثروت خود را افزایش دهند. از سوی دیگر، پلتفرمهای بزرگ مبادله انافتی (مانند OpenSea) با جمعآوری دادههای عظیم از رفتار کاربران، به بازیگران جدیدی در عرصه «کاپیتالیسم نظارتی» تبدیل شدهاند.
سوم
. نقدینگی و شفافیت بازار:
انافتی برای داراییهای غیرنقدشوندهای مانند هنر،نقدینگی بیسابقهای ایجاد کرده است. فروش یک اثر هنری در دنیای فیزیکی ممکن است ماهها به طول بینجامد، اما در بازار انافتی این فرآیند در عرض دقیقهها انجام میشود. همچنین، شفافیت دادههای فروش در بلاکچین، امکان تحلیل بازار و قیمتگذاری مبتنی بر داده را برای همه فراهم میکند.
چهارم
. چالش مالیات و مقرراتگذاری:
دولتها در سراسر جهان با چالش بزرگی برای مقرراتگذاری و taxation این بازار جدید روبرو هستند.چگونه میتوان سود حاصل از معاملات انافتی را که به صورت نیمهناشناس و cross-border انجام میشود، ردیابی و مالیات آن را دریافت کرد؟ فقدان چارچوب قانونی مشخص، همزمان هم به رشد قارچگونه کلاهبرداریها دامن زده و هم باعث سردرگمی سرمایهگذاران قانونمند شده است.
نتیجهگیری نهایی دکتر میر
آینده انافتی؛ فراتر از جنجال و حباب
انافتی پدیدهای تکبعدی نیست که بتوان آن را به سادگی تحسین یا تقبیح کرد. آن را باید یک تکنولوژی دووجهی دانست که همزمان حامل نویدهای بزرگ و تهدیدهای جدی است.
آنچه در حال حاضر به عنوان «بازار انافتی» میبینیم، احتمالاً تنها نسخه اولیه و خامی از پتانسیل واقعی این فناوری است. هیجان سفتهبازی و حباب قیمتی迟早 خواهد ترکید و بسیاری از پروژههای بیمایه از بین خواهند رفت. اما هسته تکنولوژیکی انافتی—یعنی امکان ثبت مالکیت غیرمتمرکز و تغییرناپذیر داراییهای دیجیتال و فیزیکی—ماندگار خواهد بود.
آینده انافتی در گروی حل چالشهای پیشرو است:
· گذار به سمت بلاکچینهای سازگار با محیط زیست.
· تدوین مقررات شفاف و حمایتگر برای جلوگیری از کلاهبرداری و حمایت از حقوق هنرمندان و سرمایهگذاران.
· آموزش همگانی برای افزایش سواد مالی و فنی کاربران.
· توسعه کاربردهای فراتر از هنر، در حوزههایی مانند گواهیهای académique, deeds ملکی, بلیط رویدادها و صنعت بازیهای رایانهای.
در نهایت، انافتی نه به عنوان یک «راه ثروت سریع»، که به عنوان یک ابزار زیرساختی قدرتمند برای بازتعریف مالکیت، هویت و ارزش در عصر دیجیتال جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد. سودای تغییر جهان را دارد، اما تحقق این آرمان در گروی پشت سر گذاشتن التهاب کنونی و حرکت به سمت بلوغ فناورانه، اقتصادی و اخلاقی است. انافتی آیندهای روشن دارد، اما این آینده قطعاً شبیه به هیاهوی امروز آن نخواهد بود.

