نقد و بررسی کتاب هیچ چیزی غیرممکن نیست نوشته تد اوسیوس

ملتهایی که از تاریخ درس نگیرند، اساسا همان ملتهایی هستند که محکوم به تکرار تاریخ تلخ گذشته و به کرات خواهند بود . مازیارمیر
حدود اوایل سال ۱۹۹۵ را می توان سال شروع روابط دیپلماتیک میان آمریکا و ویتنام است دو ملتی کهوبرای سالها قطع کامل روابط و دشمنی و لج و لجبازی در دنیای سیاست و حتی در میدان جنگ کوتاه نیامدند و علی رقم دو میلیون کشته و برتری قطعی تکنولوژیک و حجم نیرو و سلاح به شکست فضاحت بار آمریکا منتهی شد.
البته باید اذعاننمود خسارتهای ویتنام آنقدر زیاد بود که باید گفت زیر ساختهای ویتنام تقریبا ۱۰درصد نابود شد و بیشترین کوچ اجباری ملت و مخصوصا نیروی متخصص و نیمه متخصص را برای ویتنامیها رقم زد که در جهان بی سابقه بود.
مقامهای عالیرتبه سایگون از نیمه دوم دهه ۹۰ تا به امروز به توسعه بهبود و رفع مشکلات و همچنین گسترش پیوندهای اقتصادی و استراتژیک همت گمارده اند.
باید اذعان نمود که در حال حاضر ویتنام یکی از نزدیک ترین شرکای امنیتی آمریکا در آسیای میانه است. ویتنام با موقعیت استراتژیک و ارتش حرفه ای خود توانسته به تدریج جایگاهی هم ردیف متحدان آمریکا در آسیا مانند مالزی و تایلند در سلسله مراتب منافع امنیتی آمریکا برای خود خلق نماید.
ویتنام دیگر دشمن درجه یک آمریکا نیست و از مزایای همپیمانی نظامی برای آمریکا در مقابل چین سود قابل توجه و معنی داری را بدست می آورد که برای هر ایرانی می تواند بسیار سوال برانگیز باشد.
این در حالی است که پایان دادن به تحریم تسلیحاتی ویتنام در زمان زمام داری اوباما برای احیای کامل روابط دوجانبه شکل گرفت.
این در حالی است که ویتنام همچنان سالگرد پیروزی بر آمریکا و آزادسازی جنوب کشور از اشغال نیروهای اشغالگر آمریکایی را هم جشن می گیرد.
یادم افتاد به سخنان ظریف ظریف که ما می توانيم در مواردی با آمریکا مذاکره کنیم و در مواردی مذاکره نکنیم و.
آری این است دیپلماسی این است هنر مذاکره کننده حرف ای و این است هنر یک حرفه ای…..
این در حالی است که در موزه جنگ ویتنام اسناد تکان دهنده ای وجود دارد که گواهی می نمايد تعداد بمب هایی که آمریکا بر سر مردم ویتنام ریخت از تعداد کل بمب هایی که متحدین و متفقین در جنگ جهانی دوم علیه هم استفاده کرده اند، بسیار بیشتر بوده .
آری ویتنامیها هرگز فراموش ننموده اند که در جنگ آمریکا از انواع سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی بر علیه مقاومت مردم ویتنام استفاده شد به گونه ای که هنوز هم بعد از گذشت سالها ، شاهد تولد نوزادان با عارضه های مادرزاد هستیم و هنوز هم ارتش در حال خنثی سازی مین های کارگذاشته شده توسط آمریکایی ها در مزارع و شالیزارها است. در این جنگ، آمریکا بیش از ۱۳ میلیون تن بمب روی ویتنام ریخت. دخالت های نظامی آمریکا در نهایت منتهی به آوارگی میلیون ها ویتنامی شد. .
با وجود زخم های بی درمانی که برتن مردم این کشور خورده که خاطرات آن را هرگز فراموش نمی کنند اما به نظر می رسد، اقدامات رهبران این کشور در راستای منافع ملی ـ و نه منافع شخصی ـ منجر به این شده که آمریکا تبدیل به مهمترین شریک تجاری و حتی نظامی آنان در منطقه شرق آسیا تبدیل گردد.
شاید جالب باشد بدانید که کامالا هریس در سفرش به جنوب شرق آسیا یک بسته کمک اقتصادی و نظامی به ویتنام را با هدف تقویت روابط بین واشنگتن و هانوی به این کشور اعطا کرده است.
بی بی سی گزارش داده بود که این بسته کمک اقتصادی در سفر کامالا هریس ، معاون رئیس جمهوری آمریکا به ویتنام اعلام شد. این بسته کمک اقتصادی به ویتنام نشانگر آن است که ایالات متحده و ویتنام بر روابط تلخ و دشوار گذشته خود غلبه کرده و در حال تبدیل شدن به شرکای قابل اعتمادند. آمریکا همچنین بیش از ۲۱ میلیون دلار برای از بین بردن مینهای زمینی و برای کمک به افراد دارای معلولیت اختصاص داده .
شاید بهتر باشد که تصویر این روابط و گذر از یک تاریخ پر از درد و زخم و جنگ را در میان کلمات یک کتاب جست وجو نمود.
آری در کتاب “هیچ چیز غیرممکن نیست” نوشته تد اوسیوس ـ که به تازگی انتشار یافته و مورد اقبال بسیار زیادی هم قرار گرفته ـ، حکایت آشتی دو دشمن دیروز و دو دوست امروز یعنی آمریکا و ویتنام واکاوی شده است.
کشورهایی که تاریخی خونباری را تجربه کردند که ثمره اش شصت هزار کشته برای آمریکا و دو میلیون کشته برای ویتنام بوده است. در آن دوران تلخ ویتنامی ها به وقت جنگ، جانانه جنگیدند و پس از آن به وقت صلح جانانه صلح کردند. دو دشمن قدیمی، سرانجام سعی بر فراموش کردن گذشته کردند تا آینده بهتری برای مردمانشان بسازند. کتابی که باید خوانده شود تا بفهمیم که با دیپملاسی چه کارهای عظیمی می توان انجام داد؛ البته به شرط آنکه دشمنی کردن برای یک عده ای ابزار حکمرانی نباشد. در عین حال که این کتاب نشان می دهد که منافع ملی ارجح بر هر منافع دیگری است و فهمید کشورها چگونه از جنگ به آشتی، همکاری و حتی همپیمانی میرسند. چنین فرایند و مکانیسمی، قابل توجه بوده، هرچند کمیاب است. گرچه این سازوکار بسیار دشوار است، اما تجربه روابط این دو کشور گویای آن است که شدنیست. می توان زخم های قدیمی را ترمیم کرد و بر منازعه و تراژدی جنگ به برتری زیادی دست یافت.
آنچه در این کتاب به آن پرداخته شده، حکایت چندین سال دپیلماسی دو طرفه برای آشتی و صلح است. نکته قابل توجه، نظام سیاسی متضاد دو کشور ـ یکی کمونیستی و دیگری کاپیتالیستی ـ است، که موضوع رسیدن به آشتی را جذاب تر می کند. از این رو، این کتاب نشان می دهد که موضوع فقط آشتی دو دولت نیست، بلکه آشتی دو ملت است. رهبرانی عاقل که عزم خود را جزم کرده تا از گذشته عبور کنند و آینده را برگزیدند و روابط خود با دشمن دیرینشان را نیز بر پایه همین گزینه سازمان دادند تا آینده بهتری برای مرمانشان بسازند. اینک آمریکا بزرگترین شریک تجاری ویتنام است به نحوی که سالانه نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار کالا ـ به خصوص در صنعت پوشاک ـ از ویتنام به آمریکا صادر می شود.
آری به نظر می رسد که دو کشوری که تا دیروز علیه یکدیگر جنگیدند، هم اکنون در برابر چین کمونیست و در منطقه دریای جنوبی کاملا به متحد تنام عیار یکدیگر بدل شده اند.
عالی
کتاب توی کتاب فروشی ها موجوده؟؟
سلام و درود بی پایان بسیار بسیار متشکرم از همراهیتان بله موجود است
سلام اگه میشه نسخه الکترنیکش هم بزهریدممنون
سلام
بله حتما