التقاط یعنی حتماً در لغت به معناى برچیدن و از زمین برداشتن است، و تحلیل و یا تفکر التقاطی به اصطلاحى گویند که به نحوه اى
خاص از اندیشیدن گفته می شود که همیشه محل اشکال است. معادل لاتین آن Pickingup است که همان اختلاط و امتزاج چیزی
به چیزی می باشد.
دهخدا در مفهوم التقاط چنین می نگارد: «التقاط از زمین برگرفتن چیزی را، دانه چیدن مرغ و جز آن (منتهی الارب) چیدن مرغ دانه را
ناگاه. چون مرغ در التقاط حیات، ایشان را به منقار نقار برمی چیدند (ترجمه ی یمینی) … قسمتی از گفتار و یا سخن کسی را گرفتن»
(دهخدا، ۱۳۴۷، ۱۴). هم او می نویسد:
التقاط کردن … برچیدن، چیزی را از موضعی برداشتن، چیزی را از جایی گرفتن، سخنی را از گفتار کسی گرفتن. من که ابوالفضلم کتاب
بسیار فرو نگریسته ام، خاصه اخبار و از آن التقاط ها کرده (همان، ۱۵).این نام در تاریخ به معنای اضافه ای هم مورد توجه قرار گرفته
است. و اصطلاحی شده برای گروهی از فلاسفه، به نام التقاطیون، و آنها، گروهی از فلاسفه ی قدیم بودند که از هر مکتبی از مکاتب
فلسفه قولی را اخذ کردند و از مجموع آن، فلسفه ای به وجود آوردند، به نام فلسفه التقاطی، یعنی فلسفه ی اختلاطی و امتزاجی که از
مجموع عقاید و ایده های چند فلسفه، یک مجموع ساختند و به این فلاسفه، التقاطیون اطلاق گردیده است. علامه طباطبایی و
استاد شهید مرتضی مطهری در این زمینه نظرات فوق العاده ای دارند مخصوصاً نقد نظرات دکتر شریعتی با رویکرد تحلیل التقاطی از
برترین مطالب این حوزه است که بارها و بارها مازیار میر با نگاهی به آن دیدگاه ها مطالبی را در نشریات گوناگون منتشر نموده است.
تفکر التقاطی در زبان بدنمازیار میر بعنوان یک محقق در طیف تفکر و مخصوصا تفکر التقاطی شدیدا معتقد است که «هر اندیشمندى شایسته است ققط در حوزه تخصّصى خویش به اظهار
نظر بپردازد» اندیشمندان و اساتید این حوزه هم اساسا معتقدند آنجا که مباحث چهارچوب کاملا تخصّصى دارد باید از کارشناسان هر فن بصورت
کاملا انفرادی نظرخواهى کرد ضمن اینکه به شدت معتقد هستیم امروزه فقط و فقط تحلیل ها و نظراتی مؤثر و درستتر است که
براساس مدل سیستمی باشد محال است قبل از خودشناسی فردی آمار تحلیل رفتار مقابل جامعه شناسی تاریخ و … بتوان قدم به علم
ارتباطات غیر کلامی نهاد آشنایی با علم روانشناسی به تنهایی کفایت نمی کند و فقط با تکیه بر یکی از این علوم هم اشتباهی سخت و
غیر قابل اغماض و چشم پوشی است.
متأسفانه مدتها است بدون تجربه تحقیق و تخصص بدون توجه به این قوانین عقلانی در زمینه های گوناگونی که نه تخصص و تجربه
دارند و نه عالم به آن مورد هستند با خواندن یک و دو یا سه کتاب در یک یا دو زمینه مختلف و یا حتی متضاد به اظهار نظر می
پردازند. این افراد معمولاً ساده ترین و پیش پا افتاده ترین تعاریف را حفظ نموده و آنها را بدون درک درست از مطالب به خلق الله
ارائه می نمایند در این میان نکته بسیار مهم این است که گفته های این افراد و مخصوصاً تناقض و اشتباهات فاحش این
افراد به راحتی قابل شناسایی و درک است، کافی است کمی دقت کنید شاید بد نباشد داستانی را برایتان نقل کنم : ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ
ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ”: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰی ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ؟ ”
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺩ دﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺘﯽ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ !
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ … ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ
ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ !
ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ”: ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﺪ؟!
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ”!
ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ و متأسفانه درون برخی از افراد دیرتر بسیار دیرتر رو می شود با سن کم تجربه صفر و یا به زعم دو
اسم و دو نام و یا… بااین تفاسیر تفکر التقاطی در زبان بدن عبارت است از تمایلات متناقض و گاه بسیار متفاوت که توسط افراد نادان
و جاهل و یا برخی از خودشیفتگان جمع آوری شده و ناشیانه وارد جرگه آموزش می شوند چراکه الگوی غالب این افراد فق و فقط
همگی متکی با تفاسیر ۴=۲*۲ است در حالیکه در اینگونه از علوم هرگز نباید فقط بر چنین تفکرات چوبین و پای چوبین اکتفا کرد چرا
که پای چوبین شکستنی است و بسیار غیر قابل اعتماد است بنابراین، مى توان کج فهمی این افراد را نتیجه تفکر التقاطى
دانست. سلیقه شخصى در شناخت و تفسیر آنها از علم ارتباطات غیر کلامی دانست. البته آنچه صاحبان تفکّر التقاطى به علوم ارتباطی
و مخصوصاً زبان تن نسبت مى دهند، چون قرین فهم سلیم و بى طرفانه از علم زبان تن نبوده و نیست و همراه با تقدم و تأخر و
رعایت قدمهای منطقی نیست و فقط به سبب التقاط غیر متقارن و ترکیبی و یا خطی به دست آمده است، عقلاً و شرعاً نه در مورد
خود دانشجویان و شیفتگان دانش است و نه کاربرد تجاری دارد این گونه تفکّر و هرگز نمى تواند پاسخگوى سؤالات تجاری اداری و یا
مرسوم باشد.
مازیار میر به شدت معتقد است که این اشکال فقط در مورد علم ارتباطات غیر کلامی و زبان تن body language نیست و مخصوصاً در مورد علوم مختلف چون
بنیانها و زیرساخت هاى این گرایشها و نظریات، ناهمگون و یا در مقابل هم اند به عنوان نمونه، برخى برخاسته از مکاتب انسان محور
یا اومانیسم می باشند، و برخى دیگر برخاسته از مکاتب «خدامحور»، برخى برگرفته از گرایش مبتنى براصالت فرد و برخى برگرفته از
گرایش هاى مبتنی بر اصالت جمع، پاره اى برآمده از لیبرالیسم و سکولاریسم، و پاره اى دیگر مبتنى بر … هستند.
در جامعه ما نیز، به ویژه در دهه اخیر، این نوع تفکّر در میان کسانى که از قوت فکر و قدرت تحقیق علمى لازم برخوردار نیستند، رایج
است. کم نیستند افراد کم سواد و بیسوادی که به لحاظ خرده معلومات که از یک سو خود را روانشناس و یا مدیر و استاد و سخنران
و… می نامند و در مقام سخن حاضر نیستند دست از تمامیت و عقاید دینی بردارند، امّا از سوى دیگر سخت شیفته نظریات دیگران در
زمینه هاى مختلف اند و در عین حال نه در مسائل دینى تخصص لازم را دارند و نه در همه زمینه هایى که در آن به اظهار نظر پرداخته
اند متخصص هستند. البتّه در چنین مواردى حق طلبى اقتضا مى کند که انسان یک بازنگرى دقیق بر افکار خویش داشته باشد تا
خداى ناکرده
مردم را گمراه نکند و حداقل بر منطق و عقل غالب %D
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0