
تاریخچه تئاترهای موزیکال عاشقانه در ایران
نوشته دکتر مازیار میر منتقد تاتر و سینما
مقدمه
چارچوب مفهومی تئاتر موزیکال به معنای مدرن و غربی آن(همچون برادوی یا وست اند) یک قالب وارداتی در ایران محسوب میشود. با این حال،
سنتهای کهن نمایشی و موسیقایی ایران همواره درهمتنیده بودهاند. بنابراین، برای ردیابی تاریخچه این ژانر، باید به دنبال تلفیق سه عنصر «روایت
دراماتیک»، «عشق به عنوان تم محوری» و «موسیقی به عنوان پیشبرنده داستان و نه صرفاً حاشیه یا زینت» بود. این پژوهش، تاریخچه را به دورههای
کلیدی تقسیم میکند.
اول
پیشینهها و ریشههای سنتی (دوره پیشامدرن)
پیش از مواجهه با تئاتر غرب، اشکالی از نمایشهای موزیکال عاشقانه در فرهنگ ایرانی وجود داشت که بیشتر حول محور موسیقی و نقلهای شفاهی
میگشت.
· نقالی و پردهخوانی: نقالان، داستانهای عاشقانه شاهنامه و منظومههای غنایی را با آواز و به صورت حماسی نقل میکردند. در اینجا، موسیقی (آواز)
حامل اصلی روایت عاشقانه بود.
· مثال واقعی ۱: داستان «زال و رودابه» از شاهنامه: نقال با تغییر حالت چهره و لحن آواز خود، به شرح عشق آتشین زال به رودابه میپردازد. صحنه
معروف “فریاد زال بر بالای کوه” که برای رساندن پیام عشقش فریاد میزند، کاملاً به صورت آوازی و حماسی اجرا میشود و موسیقی، احساسات
دراماتیک صحنه را میسازد.
· مثال واقعی ۲: داستان «لیلی و مجنون» در پردهخوانی: پردهخوان در مقابل پردهای که تصویر مجنون را در بیابان نشان میدهد، با آوازی حزنانگیز و با
استفاده از گوشههای موسیقی ایرانی مانند «افشاری» یا «بیات ترک»، به توصیف درد فراق او از لیلی میپردازد. این آواز، تنها یک توصیف نیست، بلکه
بیانگر عذاب درونی شخصیت است.
· تعزیه: اگرچه ماهیتی مذهبی دارد، اما تعزیه یک درام موزیکال کامل است. بخشهای غیرمذهبی آن (معروف به «شبیه خوانی») اغلب به داستانهای
عاشقانه میپرداخت.
· مثال واقعی ۱: «شبیه حضرت قاسم(ع)»: اگرچه خود واقعهای مذهبی است، اما صحنهٔ وداع قاسم با همسرش اغلب به شکلی بسیار عاشقانه و
تغزلی اجرا میشود. دیالوگها به صورت آوازی و در قالب (پرسش و پاسخ) خوانده میشوند و موسیقی، تراژدی عشق را در آستانه مرگ تقویت
میکند.
· مثال واقعی ۲: تعزیههای «عروسی» یا «پردهداری»: این تعزیهها که کمتر رایج هستند، به ماجراهای عاشقانه میپردازند و از فرمهای آوازی تعزیه برای
بیان احساسات شخصیتها استفاده میکنند.
· نمایشهای روحوضی: در این نمایشهای کمدی مردمی، ترانههای عاشقانه بخشی از اجرا بود.
· مثال واقعی: در نمایش معروف «حاجی بابا و جیران»، شخصیت حاجی بابا برای ابراز علاقه به معشوقه خود، جیران، ترانههای عامیانه و عاشقانهای را
میخواند. اگرچه این ترانهها اغلب مکثی در داستان بودند، اما به فضای عاشقانه کمدی کمک میکردند.
جمعبندی این دوره: موسیقی و روایت عاشقانه در هم تنیده بودند، اما ساختار دراماتیک به شکل تئاتر مدرن وجود نداشت.
دوم
دوران پیدایش و تاثیرپذیری از غرب (دوره قاجار و پهلوی اول)
با سفرهای دانشجویان به فرنگ و تاسیس دارالفنون، ایران با تئاتر غرب آشنا شد.
· کمدی موزیکال و اپرت: اولین قالبهای نزدیک به تئاتر موزیکال، اپرت (Operetta)های اروپایی بودند که به ایران راه یافتند. این آثار اغلب کمدیهای
عاشقانه و سبک با ترانههای فراوان بودند.
· شخصیتهای کلیدی و نمونههای عینی:
· میرزا علی اکبر خان نقاشباشی (ممتاز): از پیشگامان این عرصه بود.
· مثال واقعی ۱: نمایش «حاجی رییس» (یا «تله حاجی رییس»): این نمایش، یک کمدی موزیکال اجتماعی است که در آن شخصیتهای مختلف برای
بیان حالات خود ترانه میخوانند. برای مثال، صحنهای که خدمتکاران در حال کار کردن هستند و یک ترانه دستهجمعی میخوانند، یا صحنه ابراز عشق یک
شخصیت فرعی که با یک ترانه طنزآمیز همراه است.
· سید عبدالحسین نوشین: او که در فرانسه تحصیل کرده بود، تئاتر را به شکل علمیتر در ایران معرفی کرد.
· مثال واقعی ۲: نمایش «پرنده آبی» اثر مائترلینک (اجرا شده توسط گروه نوشین): اگرچه این اثر یک تئاتر موزیکال محض نیست، اما نوشین برای ایجاد
فضایی رؤیایی و عارفانه، از موسیقی و ترانه به صورت ارگانیک در بافت نمایش استفاده کرد. صحنههای عاشقانه با همراهی موسیقی، حال و هوایی
شاعرانه پیدا میکردند. این رویکرد، گامی به سوی تلفیق موسیقی با درام به جای استفاده تزئینی از آن بود.
سوم
عصر طلایی اپرت و کمدی موزیکال (دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰)
این دوره، اوج محبوبیت تئاترهای موزیکال عاشقانه و کمدی در ایران قبل از انقلاب است. تمرکز بر آثاری بود که مخاطب عام را جذب کند و اغلب با استقبال
بسیار خوبی روبرو میشد.
· ویژگیها: پیرنگهای ساده عاشقانه (عشق میان دو جوان از طبقات مختلف، سوتفاهمهای عشقی که در پایان برطرف میشود)، ترانههای شاد و قابل
memorization، رقصهای دستهجمعی و استفاده از ستارههای سینما و خوانندگان معروف.
· کارگردانان و آثار شاخص:
· عبدالله بنیاد (پدر اپرت ایران):
· مثال واقعی ۱: «ولپن» (بر اساس اثری از بن جانسون): یک کمدی موزیکال عاشقانه-اجتماعی که داستان یک کلاهبردار را روایت میکند که خود را به
شکل یک شیخ ثروتمند درمیآورد تا دل دختری را ببرد. ترانههای این اثر، composed توسط بزرگان موسیقی ساخته شد و بسیار محبوب شد.
· مثال واقعی ۲: «دختر گلفروش»: یک اپرت عاشقانه کلاسیک که ماجرای عشق یک پسر پولدار به یک دختر گلفروش را روایت میکند. ترانه معروف «گل
مریم» از همین نمایش است.
· جمشید مهرپور:
· مثال واقعی: «شب عروسی»: از پرفروشترین نمایشهای موزیکال تاریخ ایران. داستان حول محور یک شب عروسی پر از سوتفاهم و دلباختگیهای
پنهان میگردد. ترانههای این نمایش، مانند «خونه عروس»، به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شدند.
چهارم
دوران پس از انقلاب و تغییر رویکردها (دهه ۱۳۶۰ به بعد)
پس از انقلاب، تولید آثار سبک و سرگرمیمحور برای چند سال متوقف شد. اما به تدریج و با تغییر شرایط، تئاتر موزیکال در قالبهای جدیدی ظهور کرد.
· دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰: تمرکز بر آثار مذهبی، انقلابی و حماسی. استفاده از موسیقی و ترانه در این آثار بیشتر برای ایجاد حال و هوای حماسی یا عرفانی
بود تا عاشقانه.
· دهه ۱۳۸۰ به بعد: رنسانس تئاتر موزیکال
· بازسازی آثار قدیمی: آثار دهه ۴۰ و ۵۰ مانند «شب عروسی» و «دختر گلفروش» با حفظ ترانههای اصلی اما با آرایش ارکسترال جدید بازسازی شدند.
· آثار جدید با رویکردی مدرن: استفاده از المانهای تئاتر موزیکال جهانی (مانند رقصهای پیچیده، صحنهپردازی و نورپردازی حرفهای).
· نمونه شاخص: «ماهان کیمیایی»
· مثال واقعی ۱: «شهر موسیقی» (Musical City): یک تئاتر موزیکال مدرن و اصیل ایرانی که داستان آن در یک شهر خیالی و حول محور عشق، موسیقی
و مبارزه با دیکتاتوری میگردد. تمام دیالوگها به صورت آواز خوانده میشود و موسیقی به طور کامل در خدمت پیشبرد پلات است.
· مثال واقعی ۲: «رومئو و ژولیت» (به کارگردانی کیمیایی): بازخوانی ایرانی شده از اثر شکسپیر به صورت یک تئاتر موزیکال کامل، با موسیقی متنوع و
choreography حرفهای که تراژدی عشق دو جوان را روایت میکند.
جمعبندی نهایی و تحلیل
· تداوم و تحول: تئاتر موزیکال عاشقانه در ایران از ریشههای سنتی (نقالی) به سمت قالبهای وارداتی (اپرت) حرکت کرد و در دهه ۴۰ و ۵۰ به اوج
محبوبیت مردمی رسید. پس از یک وقفه، در دوران معاصر با ترکیب المانهای بومی و جهانی در حال احیا و تحول است.
· چالشها: هزینههای بسیار بالا تولید، کمبود سالنهای مجهز، نبود مدرسههای تخصصی برای تربیت بازیگر-خواننده-رقاص (Triple Threat) و گاهی نگاه
سطحی به این ژانر به عنوان یک سرگرمی صرف، از چالشهای پیش روی آن است.
· آینده: با استقبال گسترده مخاطبان به ویژه نسل جوان از آثار جدید، آینده این ژانر امیدبخش به نظر میرسد. کلید موفقیت، خلق آثاری است که در عین
بهرهگیری از استانداردهای جهانی، هویت ایرانی و عمق دراماتیک خود را حفظ کنند………ادامه دارد
این تاریخچه نشان میدهد که عشق و موسیقی، دو عنصر جداییناپذیر از نمایش ایرانی بودهاند و تئاتر موزیکال عاشقانه، تبلور مدرن این پیوند دیرینه
است.

