خلاصه کتاب نان و شراب نوشته اینیاتسیو سیلونه
مازیارمیر
نان و شراب را در نوجوانی خواندم و باید اعتراف کنم که اصلا آنرا نفهمیدم و حالا در پنجمین دهه عمر دوباره آنرا خواندم و از خواندن آن لذت بردم.
به عنوان یک منتور و کوچ به شدت معتقدم مطالعه وسواس گونه و سیری ناپذیر رمز موفقیت شما است و مخصوصا مطالعه ادبیات کشورهای مختلف و غیر خطی و متمرکز و دیگر هیچ این کتاب با داستانی که پیش روی شما می گستراند بعد دیگه ای از تفکر و نگاه به زندگی و غمها و خوشی ها و لذتها را به شما نشان می دهد.
کتاب نان و شراب در زمان تبعید سیلونه در دولت دیکتاتور ایتالیایی موسولینی به رشته تحریر درآمده است.
منتقدان و موافقان کتاب به شدت معتقدند که داستان این کتاب شرحی از حال و هوای خود نویسنده در دوران زندگی اش بوده و علت جدا شدن او از حزب کمونیست را کاملا شرح می دهد.
داستان نان و شراب در مورد پیترو سپینای است. او مهاجر غیر قانونی است که به ایتالیا مهاجرت کرده و برای مخفی کردن هویت خود به شکل یک کیش در آمده و نام خود را دون پائولو گذاشته .
او بخ شدت بیمار می شود و به همین دلیل رم را ترک کرده و برای معالجه به یک روستا نقل مکان می کند. پیترو در این روستا با دختری راهبه به نام کریستینا آشنا می شود. دختری که به دلیل علاقه به جوهر اخلاقی مسیحیت به این مسیحیت روی آورده .
در همین زمان پیترو توسط پلیس ها شناسایی می شود پس به کوهستان می گریزد.نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان زمانی نوشته شد که سیلونه در تبعید دولت بنیتو موسولینی بوده است.
سپینا، قهرمان کتاب هر چند سوسیالیست است اما هرگز یک موجود حزبی دُگماتیست نیست. در تمام مدت در کار نقد خویش و انتقاد خود است.
هر چند به سوسیالیسم معتقد است اما از هماکنون آتیه آن را تحلیل میکند. اینجا نیز همان داستان همیشگی نهضت نظام مطرح است. تا وقتی که یک نهضت به نظام تبدیل نشده پویا است و همیشه برای شنیدن حقیقت گوش، حوصله، و حتی لبخند دارد، اگر از آن سو فاشیسم هیولایی است که بی منطق میکوبد و ویران میکند، سوسیالیستها که داعیه مبارزه با آن را دارند نیز همانطور رفتار میکنند، از این رو است که قهرمان داستان «سپینا» در تمام مدت در جستجوی یافتن یک پایگاه اصیل و ارزشمند، حرکتی دائم دارد. وجود او به مثابه یک انقلاب دائم است که هر لحظه پویاتر و کاملتر میگردد.
سیلونه، قدرت شگفتانگیزی دارد. قلم او استحکام، شیوایی و فصاحت قلم کلاسیکها را دارد. از این لحاظ او یک نویسنده به تمام معنا کلاسیک است که با کمترین حرکت و با طرح چند خط، زندهترین توصیفها را در کمال بلاغت تصویر میکند. وقتی به قدرت نویسنده واقف میشویم که میبینیم در سراسر کتاب یک نبوغ و تخیل حقیقی و یکدست وجود دارد و همه کارکترها به خوبی قادرند که اندیشههای خود را بیان دارند. این پختگی فکر تقریباً در تمام کارهایش دیده میشود. اگر دقت کرده باشید رمانهایش مثل تئاتر هستند و نمایش نامههایش مثل رمان، این به خاطر جوشش زندگی در اندیشههای این مرد است. نویسندههایی را دیدهایم که عامداً از قدرت و غنای زبان خود میکاهند تا رمانتیست نشوند زیرا آنان چنتهای پُر از حقیقت تلخ و بیپیرایه برای گفتن دارند، سیلونه یکی از آنها است.
درود و سپاس
باید کتاب و داستان جالبی باشد و باید حتما مطالعه کنم
بخصوص با نقد و توصیف استاد قابل توجه شده است