اصول و فنون دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و مشاوران حقوقی

تیر ۱۹, ۱۴۰۲
11 بازدید

اصول و فنون دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و مشاوران حقوقی مازیارمیر جو دیسپنزا پیامبر یا شیطان نوشته مازیارمیر مواردی وجود دارد که همه ی ما از آنها اطالع داریم من با آنها کاری ندارم. برای مثال: چطور می توان با دست دادن، طرف مقابل را تخلیه اطالعاتی کرد؟ چطور می توان افراد را […]

اصول و فنون دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و مشاوران حقوقی

مازیارمیر

جو دیسپنزا پیامبر یا شیطان نوشته مازیارمیر

مواردی وجود دارد که همه ی ما از آنها اطالع داریم من با آنها کاری ندارم. برای مثال: چطور می توان با دست دادن، طرف مقابل را

تخلیه اطالعاتی کرد؟ چطور می توان افراد را هیپنوتیزم کرد؟ چیزی که بارها و بارها برای ما اتفاق افتاده یا خواهد آمد و برای آنها

چارچوبی نداریم. قدیمی ها برای آن چارچوبی ندارند ولی می گویند من حسی ام. برای تعدادی از این مسائل تعریف های علمی وجود

دارد و برای تعدادی خیر. رشته ی اصلی بنده مدیریت، و رشته ی دومی که خوندم حقوق است؛ بنابراین دیدگاه من دیدگاه مدیریت

است. یک مدیر باید چکار کند؟

به نظر می رسد که از مدیر و از رهبر بالا تر، یک وکیل حرفه ای، چطور با مردم برخورد کند؟ حرف و تکه کلام جناب کاتوزیان فقید که خدا رحمتشان فرماید این بود که :

«اعتبار امامزاده به متولی آنجاست» و نظر شخصی بنده -به عنوان کسی که حقوق می خوانم و عاشق رشته ی حقوق هستم- اما متولی

خوبی نبودم. شما چطور؟ شما در این مورد چطور فکر می کنید؟ شاید مطالبی را که امروز بیان میکنم، در هیچ کتابی نیست. ما به

صورت مدیریتی، رگراسیون، پیمایشی یا روش های مختلف، قضات و وکالی محترم را تحلیل کردیم. چه چیزهایی را داریم یا نداریم و

چه چیزهایی را نداریم که باید داشته باشیم.

مدیران موفقی که در شرکت‌های بزرگ کار کرده‌اند، یاد گرفته‌اند که حرف اول را احترام احترام و بازهم فقط احترام می زند به عنوان

یک فوت کوزه گری 30 سال است در هیچ محکمه ای ادمه از دیوان و یا محاکم محترم دادگستری و حل اختلاف و یا هیات مختلف

وزارت کار و یا امور مالیاتی و یا سازمان تامین اجتماعی یا صدها پرونده داوری  جبر زمانه به من آموخت قیام کنم و تا قضات محترم و

یا…. اجازهندادند جلوس ننمایم.

یا مثلا به جای استفاده از کلمه \”من\” از کلمه \”ما\” استفاده کنند. آن‌ها  خودشان را در سازمان حل می‌کنند و اهداف سازمان را جزئی از

اهداف خودشان می‌دانند. در چنین شرایطی این افراد تخصص و دانش خود را در اختیار دیگران قرار داده و سعی می‌کنند تا با

همکاری یکدیگر به اهداف سازمانی دست پیدا کنند. این افراد موفقیت  خود را در گرو موفقیت همکاران و در نهایت موفقیت سازمان

می‌دانند. در واقع \”ما\” بودن یک نوع ایدئولوژی و روش تفکر است. البته متأسفانه وکلا اغلب بر خلاف این موضوع رفتار می‌کنند. آن‌ها

سازمان‌های حقوقی را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود تلقی  می‌کنند و از این سازمان‌ها به عنوان سکوی پرتاب استفاده می‌کنند.

\”ما\” بودن و تفکر جمعی یک هنر است. با این دیدگاه می‌توانید از  تمامی کارکنان در رسیدن به اهداف سازمانی کمک گرفته و در

نهایت برای موفقیت‌های گروهی خود جشن بگیرید.

اولین کسی که از این روش بهره می‌برد خود شما هستید. شما به عنوان یک وکیل همیشه درگیر پرونده‌های سخت و مشکل هستید و

شاید زمان کافی برای انجام کارهای دیگر را نداشته باشید. به جای اینکه بار تمامی مسئولیت‌های شرکت را به تنهایی به دوش بکشید

می‌توانید بر روی کمک کارکنان‌تان حساب کنید. به آن‌ها اعتماد کرده و بخشی از مسئولیت‌ها را به آن‌ها بسپارید. قطعاً نتایج یک کار

گروهی بهتر و مفید‌تر از کار فردی خواهد بود. از طرفی مشتریان در چنین شرایطی احساس می‌کنند که با یک تیم قوی روبرو هستند

که در هر شرایطی از آن‌ها پشتیبانی می‌کند. در این صورت لزومی ندارد که شما همیشه در دسترس باشید. بلکه حتی زمانی که شما

وقت کافی نداشته و در دسترس نیستید، اعضای تیم‌تان مشتری را حمایت کرده و جریان پرونده وی را متوقف نمی‌کنند. قطعاً مشتری

به چنین سازمان قوی و محکمی اعتماد بیشتری خواهد کرد.

آنچه مسلم است، اکثر دوستان اطالعات زیاد و وسیعی دارند. تکه کالم ها، کالم، تسلط کالمی و مهمتر از همه ی اینها، فن بیان حرفه

ای باید داشته باشند؛ که متاسفانه، خودم رو عرض می کنم، مازیار میر در آن جایگاهی که باید باشدنیست یا اساساً بیانش آن جذابیت

یا گیرایی را ندارد. در همه ی کالسهایم این کار را انجام میدهم و در این مکان نیز، با افتخار انجام خواهم داد. می خواهم چند تا

اپلیکیشن را معرفی کنم. چون هر مطلبی را همراه با رفرنس بیان می کنم و خانم و آقای مشاور حقوقی یا وکیل محترم خواهش می

کنم، حتما شما هم با رفرنس صحبت کنید.

واقعیت این است که گمان نمی کردم هرگز اصول و فنون دفاع حرفه ای برای وکلای دادگستری و همچنین مشاوران حقوقی تا این حد
واجب و تاثیر گذار باشد اما واقعیت این است  که این دروس برای بسیاری از  دوستان جالب و حتی پاسخ گوی مشکلات ایشان در
بسیاری موارد ,بدیهی است در این تحقیق بیشتر به مطالبی پرداخته شده که در متن قوانین و حتی نوشته های اساتید حقوق نیامده یا کمتر آمده
است.مطالبی که صرفا در طول زمان و به تجربه می توان آموخت و دریافت. ((انفجار اطلاعات)) و انباشت مطالب در روزگار ما اجازه
نمی دهد برا یاد گرفتن هر چیز سال ها تجربه کنیم. زیرا- به ویژه در امور حرفه ای و فنی – دیگران و رقبا با تحصیل سریع اطلاعات و
استفاده از آن از ما پیشی می گیرند. , بسیار از مطالبی خواهد آمد برداشت شخصی نگارنده و قابل بحث و مناقشه است . از چنین
بحث و مناقشه ای استقبال و از عامل آن سپاسگزارم خواهم بود. ,

با افتخار درسی را برای نیروهای امنیتی و نظامی، تحت عنوان «تشخیص دروغ در یک دقیقه» آموزش می دهم . اما سوال اینجا است  آیا این مورد صد در صد هست؟ قطعا خیر.

هر مطلبی که بنده بیان می کنم، پنجاه درصد است و پنجاه درصد هم زاویه دید شماست. پرفسور لیبرمن درکتاب

«تشخیص دروغ» بیان می کند: «دروغ را فقط باید از روبرو دید.»

کتاب دیگری که می خواهم معرفی کنم، نوشته ی فردی است که سی سال در )سی آی ای( و )اف بی آی( کار کرده، به نام «هرگز

سازش نکنید.» همین االن می توانید از اپلیکیشن فیدیبو تهیه کنید. شما هر روز باید کتاب بخوانید. این رمز موفقیت شماست.

همانطور که استاد مرحوم بهمن کشاورز گفت: «تا زمانی که رنکینگ مطالعه ی بچه های حقوق، در سرانه جامعه معظمه، باالتر نباشد ما

هیچ شانسی نداریم.

دومین اپلیکیشن، طاقچه است، که دقیقا شباهت به فیدیبو دارد. سومین اپلیکیشن نوار هست. تمام فکر بنده این است که بعد از این

کالس باید پول را درون جیبت حس کنی و مطلب یاد بگیری. هزاران کالس، هزاران برنامه آموزشی بوده از آن برنامه ها چقدر آورده

داشتید. این قدرت

  • تسلط کالمی شما را افزایش می دهد. بیش از هزاران وکیل را مستقیم و غیرمستقیم در ده سال گذشته آموزش دادم. چقدر برداشت کردند؟

نرم افزار بعدی که می خواهم خدمتتون معرفی کنم، کتابراه، کتاب سبز، فراکتاب، اپلیکیشن کتابخوان در گوگل و همچنین پادکست

بنده که میتوانید سرچ کنید. خانمها، آقایون تا زمانی که سرانه ی مطالعه باال نرود، ما هیچ شانسی در این کشور نداریم. اگر سرانه ی

مطالعه باال برود، می توانید به یکی از بزرگترین چیزهایی که نسل بشر تا به امروز به آن پی برده پی ببرید. «تغییر.» همه چیز در دنیا

در حال تغییره و تنها چیزی که ما به آن فکر نکردیم تغییره. آیا شما با قوانین چهل سال پیش می توانید در دادگاه حاضر شوید؟ حتی

فنون دفاع هم در حال تغییر هستند.هر روز تعداد تکنیک ها و تاکتیک هایی که باید فرا گیرید افزایش یا کاهش پیدا می کند در

نتیجه قدرت شما بیشتر میشود. وکالی قدیمی مشتری های بیشتری دارندمنِ؛وکیلِ جدید امروز خیلی موکل ندارم یا خیلی نتوانستم کار

بکنم.

فرض کنید یک وکیل محترم، مشاور حقوقی از اینجا رد میشود، آیا این آدم معتاد بود؟ حالش خوب بود؟ در واقع در چه سطحی از

انرژیه؟ بنده خلبانی بودم که تمام بدنم خورد شده، از ارتفاع 4200 متری سقوط کردم. یک چشم بیشتر ندارم، تومور پیشرفته ی مغزی

دارم، و به نوعی مانند یک جانباز هستم.

جمله ی معروف من در کتاب زبان بدن ایرانی این است: «هیچ چیز، هیچ کس، هیچ رفتار، گفتار و حتی پنداری آنگونه که به نظر می

رسد نیست.»

قرار است که امروز ذهنیتتون را درگیر کنم. و برای اینکار، یک سری ابزار احتیاج است. می خواهم فیلم کسی رو براتون پخش کنم که

قطعا می شناسید. فیلم هیتلر رو تحلیل کنیم.

دوستان آمدند اینجا و خودشون را معرفی کردند. من صحبت دوستان رو نمی شنیدم اما می دیدم که یکی از خانمها سرعت پلک

زدنش خیلی کم، بقیه سرعت پلک زدنشان زیاد. هر چیزی استانداردی دارد، حتی پلک زدن، که یک وکیل حرفه ای باید آن را بلد باشد.

تعداد پلک زدن

اگر از یک حدی بیشتر باشد به این معنی است که فرد دروغ می گوید، انحراف از مسیر دارد، چیزی را پنهان یا حقیقت را تحریف می

کند. باید این مطلب را یاد بگیریم و بدانیم، مخصوصا موضوعی که خیلی مهم است، چیزی که شما نمی بینید. یعنی همیشه موکل در

مورد بدبختی، بیچارگی، خوردن حقش، ضعیف کشی صحبت می کند اما در دادگاه می بینی که اصال داستان چیز دیگریست. در

نتیجه یک وکیل در قدم اول نباید تحت هیچ شرایطی فریب بخورد.

االن در مورد هیتلر صحبت می کنیم. نود سال پیش. یک مردی که خیلی خونخوار به نظر می رسد، اما تاریخ نشان داده، همین شخص

برای سگ خانگی و قناری مرده اش، کلی گریه کرده است. مردی که در موردش خیلی اما و اگرها هست ولی چیز دیگریست. امروز

یکی از سخنرانی های واقعی وی را برایتان پخش می کنم سپس تحلیل کنید، این آدم از کجا آمده؟ کجا رفته؟ چکار کرده؟ چه اتفاقاتی

افتاده است؟. همانطور که کتب آسمانی )تورات، قرآن، انجیل، زبور( با داستان و قصه به ما آموزش می دهند، هیتلر هم قصه ی قوی

ای در پشت سخنانش هست. مارتی لوترکینگ، و در اینجا، مصلحت نظام، سازمان برنامه و بودجه، رجل ارشد و بزرگ نظامی و

اقتصادی و سیاسی کشور هم همینطور.

آدولف هیتلر یا رایش سوم را به جرأت می توان بزرگترین مرد در کل تاریخ اروپا عنوان نمود. فردی که در جوانی خرج خود را به سختی

با زجر و با کشیدن نقاشی بدست آورده و درجنگ جهانی اول به عنوان سرباز در ارتش آلمان خدمت کرد و پس از شکست آلمان در

جنگ جهانی اول با کوشش و پشتکار و با تکیه بر جسارت و قدرتش تبدیل به رایش سوم در آلمان شد. در تحلیل و بررسی حرفه ای

زبان بدن آدولف هیتلر ما به عوامل گوناگون و مخصوصا داستان هیتلر بیشتر از هر چیزی خواهیم پرداخت.

آدولف هیتلر )Adolf Hitler( متولد 20 آوریل ۹۸۸1و درگذشته 30 آوریل 45۹1 رهبر کاریزماتیک حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران

آلمان )حزب نازی( بود. او بین سالهای 33۹1 تا 45۹1 صدر اعظم آلمان و از 34۹1 به بعد، همزمان در مقام پیشوای رایش آلمان بزرگ

نیز حکومت کرد. وی در یک خانواده آلمانی زبان در اتریش متولد شد.

هیتلر پس از شکست جنگ جهانی اول همانند هر آلمانی دیگری خشمگین شده و پس از همکاری با حزب با ارده ای و تالش وصف

ناشدنی خود را به رهبری آلمان رساند و برای چند سال آلمان را در بهترین دوره ی تاریخ خود قرار داد آدولف هیتلر فرزند آلویز هیتلر در

20 آوریل ۹۸۸1 در براناو ام این در اتریش- مجارستان چشم به جهان گشود. پس از مرگ پدر و مادرش و عدم قبولی در آکادمی هنر

های زیبا آنهم چندبار … به آلمان رفت.

هیتلر مدت ها بیکار بود و فقط از راه نقاشی پول به دست می آورد. و کار او کشیدن نقاشی و فروش آن به توریستها در کنار رودخانه راین بود.

با آغاز جنگ جهانی اول آدولف هیتلر به ارتش آلمان پیوست. او در نبرد های مختلفی در جبهه غرب، شرکت کرد و به درجه ی سرجوخگی رسید.

هیتلر پس از قدرت یابی پیمان ورسای آن را آرام آرام لغو کرد. ارتش آلمان را از صد هزار نفربه سیصد هزار نفربهبود و گسترش داد و نیروی هوایی را در 35۹1 تأسیس کرد و طولی نکشید که آلمان را به یکی از بزرگترین قطب های نظامی و اقتصادی جهان تبدیل نمود.

در این ایام است که عکسها و فیلمها یک جهش را در آدولف هیتلر نشان می دهد حتی عوض شدن سیبیل هیتلر هرچند بخاطر ماسک ضد عوامل شیمیایی اما سیر تغییرات را در هیتلر بسیار آسانسوری افزایش داد.

هیتلر آن روزهادیگر هیتلر گذشته نیست او ان روزها در سخنرانیهایش کم کم تاثیرگذار و بسیار به نظر می رسد از یک انسان افتاده به یک رهبر کاریزماتیک با رویه های معنوی تغییر حالت به سمت یک مستبد مغرور می دهد مدل نگاه کردن های هیتلر و …کامالً تغییر می نماید.

برای تحلیل زبان تن و رفتارهای غیر کالمی آدولف هیتلر برخی از ویژگیهای او را بیان نموده و به سراغ تحلیل زبان تن خواهیم رفت یکی از ویژگی های منحصر به فرد هیتلر اراده ی خارق العاده ی او است.

اراده ای که او را از خیابان های وین در اوج فقر و تندستی به نبرد های سخت فرانسه در جنگ جهانی اول و سپس به رهبری آلمان رساند. اراده ای که باعث شد حداقل برای مدتی کوتاه به اتحاد تمام سرزمین های آلمانی، جامه ی عمل بپوشاند. چنین رویدادی در تاریخ آلمان تنها در دورۀ هیتلر روی داد. هیتلر حیوانات را نیز بسیاردوست داشت و یک سگ به نام « بلوندی» هم داشت. زمانی که هیتلر به دیدن فیلم می پرداخت هنگام شکار یک حیوان در فیلم چشمانش را با دستانش می گرفت. زمانی که قناری کاخ صدارت اعظمی مرد هیتلر مدت ها ناراحت بود و برای قناری گریه می کرد.

در تحلیل و بررسی حرفه ای زبان بدن آدولف هیتلر به رد پاهای محکمی برخورد می کنم که بیشتر اتفاقات و زبان بدن هیتلر را می تواند توضیح دهد توصیه اکید می کنم حتما کتاب نبرد من را مطالعه فرمائید.

عالوه براراده وصف ناپذیر آدولف هیتلر شجاعت و مخصوصا دالوری هیتلر بر همگان آشکار است به طوری که برخی می گویند در جنگ جهانی اول چهار سرباز و به گفته ی برخی دیگر پانزده سرباز متفقین را در یک مرتبه اسیر کرد .

هیتلر استاد سخنوری و سخنرانی هیتلر در سخنرانیهای خود با تکیه بر احساسات فردی و همچنین وطن پرستانه همه گان را به تسخیر خود در می آورد هر چند ان ال پی علم قدیمی نیست اما تکنیکهای سخنوری هیتلر بسیار با این تکنیکها همراه است و امروز در دنیای مدرن باراک اوباما نیز با همین تکنیکها توانست نتیجه آرای ایاالت متحده آمریکا را به نفع خود تغییر دهد.

باید بگویم که هیتلر در اکثر سخنرانیهای خود بسیار با انرژی فراوان و قدرت هرچه تمامتر در جایگاه سخنران ظاهر میشد و همیشه بسیار آراسته و مرتب ظاهر می شود تا انجا که همگان تحت تاثیر او قرار می گرفتند . در تحلیل و بررسی حرفه ای زبان بدن آدولف هیتلر دریافتم که زبان بدن دقیق و موشکافانه سخنرانیهای او است که تا بیش از 0۹درصد موفقیتها و تاثیرگذاری های این مرد سختی ناپذیر را می تواند شرح دهد.

بیشتر سخنرانی ها و مستند های او و فیلمهای هیتلر شجاعت بی حد و حصر و عشق او را به آلمان نشان می دهد و این شجاعت حتی در لحظات آخر و قبل از خودکشی او و همسرش هم به چشم می خورد.

در تمام سخنرانیهای هیتلر بجز در ثانیه های اول اثری از استرس و ترس دیده نمی شود در تمامی فیلمهای سخنرانی های هیتلر تن صدای بلند بدون لرزشکامالً مشهود است او توانست سبکی جدید و بدیع در سخنرانی بصورتکامالً تهاجمی برای همه مردم جهان به نمایش بگذارد

او فیلم بازی نکرد و هر آنچه قلبا و حتی اشتباه به آن اعتقاد داشت را با تمام قدرت بیان نمود آن هم با تکنیکهای خوب زبان تن یا تن گفتار و با body language

کتاب نبرد من

نبرد من ) )Mein Kampf کتابی، که توسط آدولف هیتلر نوشته شدهاست، و بیانگر اندیشههای سیاسی هیتلر و ناسیونال سوسیالیسم میباشد. هیتلر در سال 24۹1 هنگامی که در قلعه لندربرگ زندانی بود بخش اول کتاب را با دیکته کردن جمالت به منشی خود رودلف هس به وجود آورد. بخش دوم، پایان همان سال پس از آزادی زودهنگام او از زندان نوشته شد. پس از به قدرت رسیدن حزب ناسیونال سوسیالیسم در آلمان و تشکیل «رایش سوم» این متن به کتاب مقدس حکومت نازی تبدیل شد و حزب در هر فرصتی، از جمله در مراسم ازدواج و اخذ مدرک دیپلم، آن را در میان مردم پخش میکرد و پیر و جوان را به خواندن آن فرا میخواند. در سال 43۹1، بیش از 10 میلیون نسخه از این کتاب در آلمان پخش شد.

قسمتی از کتاب:

آری، این حرف درستی است که انسان خیلی زود به فقر و گرسنگی و بسیاری چیزها عادت میکند و نسبت به همه چیز بدبین میشود. بسیاری از کارگران را دیده بودم که در دوران روستاگری چون درآمد مرتبی داشتند، با ملت و دولت دوست و مهربان بودند و اگر هم از آنان نامهربانی میدید باز هم از آرامش و صلح لذت میبردند. اما وقتی به شهر میآمدند در اثر چند بار بیکاریهای مکرر و تحمل بینوایی، عاطفه و احساس انسانی را از دست داده و خوی یغماگری در آنها زنده میشد و برای ارتکا به هرعملی آمادگی پیدا میکردند. وای به وقتی که این کارگران صاحب زن و فرزند هم بودند …

۸

تا پولی در منزل بود با لقمه نانی میساختند، اما وقتی کارد به استخوان میرسید، لطف و شفقت خانوادگی نیز از بین میرفت و کارگر بدبخت باید با دوجبهه یکی در خانه و یکی در خارج از خانه نبرد میکرد …

کشمکشها و منازعات خانوادگی از اینجا آغاز شد، دیگر نه پسر پدر را و نه پدر پسر را دوست داشت. پدر برای سرگرمی و تسکین به مشروب پناه میبرد، روزهای تعطیل روز بدمستی و مشروب خوری او بود و برای اینکه بتواند با زن و فرزند خود خوب نبرد کند، به مشروب توسل میجوید و زن بدبخت با هزار کشمکش و دعوا یک سکه پول از شوهرش میگیرد، با این حال او مست و مدهوش به منزل میآید و پس فردا چون میبیند که باید با جیب خالی از منزل خارج شود خدا میداند که چه صحنهها و تراژدیها بین زن و شوهر به وجود میآید …

راز عکس های ادولف هیتلر در چیست؟

مجموعه ای از ۹ عکس هست که توسط هوفمان گرفته شده که نشان می دهد که هیتلر در سخنرانی ها چگونه دستان خود را حرکت می دهد. هیتلر از هوفمان درخواست کرد تا از او عکس بگیرد تا متوجه شود که مردم آلمان او را چگونه می بینند، یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین استعداد های هیتلر، سخنرانی های او برای مردم بود که او از این برتری استفاده میکرد تا منظور خود از احیای ملت بزرگ آلمان را برساند.

زمانی که او از زندان ۹ ماهه آزاد شد و زندگینامه خودش را مینوشت. بعد از دیدن عکسها از هافمن خواسته بود تا نگاتیو عکسها را نابود کند اما عکاس از این کار خودداری کرد و آنها را در خفا نگاه داشت تا سال 55۹1 که در مراسم یاد بود او تحت عنوان «هیتلر دوست من بود» منتشر شدند. مشتهای گره کرده و سالم دادن خاص و..…

۹

مخصصوصا دستهایی رو به آسمان با انگشتانی باز و خیلی باز همه و همه تکنیکهایی است که ماهرانه برای القائ حس بیشتر و برنامه ریزی و تحت تاثیر قار دادن بیشتر افراد باید از آنها نام ببریم که بسیار هنرمندانه و باریتم نسبتا و بعضا تند را بعنوان چاشنی و کاتالیزور موثری هیتلر در سخنرانیهایش استادانه بکار می برد.

فرود فرازها تکرار ها سرعت و سکوت برترین تکنیکهایی است که هیتلر از آنان همیشه بسیار استادانه استفاده می کند . هیتلر به قدری در مورد ظاهر و سخنرانیهایش حساس بود که هنریش هافمن عکاس ویژه خود را به خدمت گرفته بود تا مقابل چشمانش به صورت تمرینی سخنرانی کند و از او عکس گرفته شود تا همه چیز برای یک سخنرانی حماسی آماده باشد. پس از مرگ هیتلر بسیاری از هافمن درخواست کردند که عکس های او را نابود کند اما خوشبختانه او این کار را نکرد و بهتر دید که آنها را برای نسل های بعدی نگه دارد.

بائسمیت بائر، شوهرخواهر هیتلر که دوست صمیمی وی بود سقوط می کند و تا آخر جنگ در زندان اسیر است و در روزهای اول، اولین سخنرانی قدرتمند هیتلر را از سه و چهار و پنج تا مسیر تحلیل می کند. یک management & leadership دو body language سه

……….. چهار تسلط کالمی که دلم می خواهد بعد از این کالس برایتان اتفاق بیفتد. هیتلر پشت

تریبون قرار می گیرد. چند تا تصویر فوق العاده عالی از دو تا گوشه ی لبی که به سمت پایین خم شده از وی می بینید که اکثر قضات اینطور هستند یعنی برای حرف ارزش قائل نیستند فقط مستند و مستدل.

در مدرسه ی خلبانی بیرون از ایران، جمله ای نوشته بود ، که خیلی جالب بود. «اولین اشتباه یک خلبان آخرین اشتباه است.» خانمها، آقایون، شما به عنوان عضوی از خانواده ی حقوقی

10

کشور حق اشتباه کردن ندارید. عجله در الیحه نوشتن، عجله در برداشت کردن، عجله در صحبت کردن، عجله در تفسیر کردن طرف مقابل.

چطور می توان طرف مقابل را تخلیه ی اطالعاتی کرد؟؟

چجوری با دست دادن می توان تخلیه اطالعاتی کرد ؟ از زبری، نرمی و سفتی، گرمی و سردی دست، می توان فهمید درونگراست یا برونگرا. کار یدی انجام داده، ورزشکار است یا فقط خودکار دست گرفته است. پس با این روش می توانید قسمتی از شخصیت طرف مقابل را تخلیه اطالعاتی کنید.

دونالد ترامپ و هیالری کلینتون را تحلیل می کنیم. دونالد ترامپ هرگز معمولی دست نمیدهد بلکه خیلی مغرورانه دستش را میچسباند به سینه و دست می دهد.

اگر دست آویزان و کشیده باشد خوب نیست. در نتیجه خانم یا آقای وکیل، هیچوقت دستش را دراز نمی کند. مثل دونالد ترامپ مغرورانه دست ندهید. بنده رفتم دفتر وکالت و برای کتاب فن دفاع حرفه ایه وکالی دادگستری، پرسشنامه پر می کردم. پیش یک بنده خدایی رفتم که نشسته

  • نگاه عاقل اندر سفی دارد. وکیل درجه دو پایه دو با کمترین سابقه و نگاهی به بنده کرد و گفت من افرادی را که نام می برید، اصال قبول ندارم. این جمله یعنی: «عدم تعهد به اعتبار امامزاده و پشت پا زدن به اعتبار امامزاده. »

این برخورد با دریافت مشتری ممانعت می کند و مشتری وکیل را تا هیچ وقت جزء چارچوب اصلی اش قرار نمی دهد. این خیلی مهم است که شما سعی کنید تا آنجایی که می توانید حس

11

خوب به طرف مقابل بدیده . اساساً وکالت یعنی حس خوب و حس اعتماد دادن و حس اعتماد گرفتن و متاسفانه اکثر دفاتر حقوقی به این مسأله توجهی نمی کنند.

دست دراز، هل دادن، دست در سینه طرف مقابل، پیچاندن دست، همگی ممنوع است. توجه داشته باشید خیلی از دوستان دست را می چرخانند یا مدت زیادی دست را نگه می دارند. که این امر اشتباه است. توجه داشته باشید حق ندارید با کسی که برای اولین بار شما را می بیند دودستی دست بدهید، حتی اگه فکر می کنید، این کار عرض ارادت کردن است. زیرا حس خوبی به طرف مقابل نمی دهد.

آقای دکتر میر این مطلب صد درصد هست؟ خیر. دروغ را فقط باید از روبرو دید. اما راست را از هر جهت ببینید راست است، پس زاویه ی نگاه کردن شما هم خیلی مهم است. بعضی ها به جای دست دادن تلمبه می زنند یا نوک انگشت را می گیرند. این هم ممنوع است. خانم، آقای وکیل، مشاور حقوقی، حق ندارید نوک انگشت طرف مقابل رو بگیرید . بیشترین اعصاب از شصت دست رد می شود. بنابراین دستتان باید چفت باشد. کمی فشار کافی است.

در کشورهای کره، چین، مالزی، تایلند، سنگاپور )کشورهای آسیای جنوب شرقی(، یک نکته جالب وجود دارد، اگر دست را فشار بدهید طرف مقابل مثل برق گرفتگی میپرد باال، چون این مدل دست دادن برایشان تعریف نشده است. نکته ی دیگر که در دست دادن خیلی مهم است و من معموال دیدم دوستان رعایت نمی کنند، زاویه ی دست دادن است. حق ندارید دستتان بیرون باشد و دست بدهید. به همین دلیل صدتا مشاوره می دهید اما هیچ کدام مشتری نمی شوند. چرا؟ شاید همین دست دادن، حتی زاویه ی نگاه کردن و … آنچه مسلم است اینکه، حتی نگاه کردن هم فرمول دارد. اگر دائما به فرد مقابل زل بزنیم خسته کننده است.

12

در مورد دست دادن، خیلی جلو رفتن یا خیلی دور دست دادن هم ممنوع است، دست را زیاد نگه داشتن ممنوع. سعی کنید زمانی که مشتری دستش را دراز می کند دست شما هم تالقی کند و اینکه نه دست کشیده و دراز، نه بسته باشد. جداشدن هم باید همان زمان انجام شود. سعی کنید برای اینکه مشتری را جذب کنید شما جداکننده دست نباشید. اما دودستی دست دادن، رو دست دست زدن، همه ی اینها ممنوع است.

توجه داشته باشید فرمول علمیش، هفتاد تا هفتادو پنج درصد کسی که دست شما یا بدن شما رو لمس می کند در ذهن شما بیشتر باقی می ماند. ما هم از شما انتظار داریم سعی کنید در مراودات دوم و سوم به موکلتان امید بدهید، آرامش کنید و حس خوب بهش بدهید.

اگر هیچ کدام از این موارد وجود نداشت باید، دست مخالف را در نظر بگیرید. دست مخالف خیلی مهم است. من چهار مدل رو بیان می کنم. من محضر آقای جو ناوارو در مالزی آموزش دیدم ، همین کتاب سازش نکنید. کریستوفر واس یک افسر )سی آی ای( و )اف بی آی( که االن در کل دنیا کالس و آزمون می گذارد، می گوید: «دست مخالف.» سی و هشت مدل وجود دارد. من چهار مدلش را بیان می کنم. همانند مدل های نگاه کردن که ما تقریبا سی و دوتا و به روایتی بیست و هشت مدل نگاه کردن داریم که من چهارتا اصلی را بیان می کنم.

هنگام دست دادن، دست مخالف خیلی مهم است. برای مثال دست مشت شده نشانه ی اضطراب

  • استرس است. چهار دسته ی اصلی: -1 دستی که چسبیده است که حتما خواهش می کنم همه ی شما دستتان چسبیده باشد موقع دست دادن، زیرا حس خوب می دهد. بعضی اوقات همه چیز خوب بوده اما موکل از قیافه و تیپ یا نحوه ی صحبت کردن، آداب معاشرت، یا دست

13

دادن وکیل خوشش نیامده است. قدرت این مسائلی که بیان می کنم صددر صد نیست ولی تضمین می دهم که قدرت شما را زیاد می کند.

استاندارد دست چسبیده اینگونه است: دو سه چهاربار دست را تکان میدهی و بعد از اینکه طرف مقابل تمایل داشت دستش را جدا کند تو هم جدا می کنی. تکنیک بعدی، دو دستی هست که داخل جیب می رود، این یعنی عددی نیستی یا وکالت را از سر ترحم قبول می کنم. خانمها آقایون این موکل امروز پیش من آمده، مشتری هست و به گفته ی یکی از بزرگان آقای پرفسور فیلیپ کاتلر ، مشتری یعنی خود من، پدرم، مادرم، خواهرم، برادرم. تفاوت قدیمی ها و جوان ها در همین است که اکثر جوانها اینطور دست میدهند. مرد و زن هم ندارد. بعدی کسی هست که دستش را پشت سر قایم می کند، می تواند موکل، وکیل یا مشاور حقوقی یا حتی قاضی باشد. اما صددرصد نیست.

یادمان نرود، تعریف زبان بدن این است: زبان بدن، )کاملترین تعریف تو ویکی پدیا از من( به کلیه ژست ها، حالت ها، رفتارها، خوابیدن، راه رفتن، ایستادن، و حتی حرف زدن بدون صدای آن زبان بدن می گویند؛ که بنا به تحلیالت، موقعیت جغرافیایی و موقعیت اجتماعی، جنس، سن، حتی وزن می تواند متفاوت باشد. پس تعریف واحدی ندارد. قانون علمی نیست که نقض و نقد نشود. امکان دارد طرف چیزی در دست دارد و در جیب گذاشته. سومین، کسی که دستش را پشت سر می گذارد که این عالمت پنهان کاری، خجالت، عدم اعتماد به نفس، عدم واقعیت است که مقدار آن میتواند متفاوت باشد. و تکنیک چهارم و آخرین تکنیک دست پاندولی. چنین فردی اهل بازی کردن، اهل ریسک کردن است، پس بازی کنید اما در بازی وی اسیر نشوید.

14

رجوع کنید به کتابی به نام out layers یا استثنائی ها چیزهایی را مطرح می کند که ما هیچوقت به آن توجه نکردیم. بیان می کند که چطور بچه ها درس خوان میشوند یا چطور بعضی از زنها و مردها موفق ترند و دریچه های جدیدی در ذهن باز می کند. خواهش می کنم اگر نمی توانید از قضات رأی بگیرید و حق هم بر حق و با شماست و تمام مستندات هم کامل است یک درصد به اینکه ما هنوز تکنیک جذب و اقناع مخاطب، هیپنوتیزم مخاطب را بلد نیستیم، فکر کنید و اینها مسیری است به نام «وحدت رویه.»

اولین وکیل جهان اسمش چیست؟ همه در اینجا وکیل و حقوقدانید. اسم اولین وکیل جهان به گفته ی آقای کاتوزیان مرحوم )آقای سیریوس( هست که از مردم پول می گرفته و برایشان سخنرانی می کرده که قانونی نبوده. سنگ توی دهان می گذاشته و با سنگ در دهان صحبت می کرده. جمله ی استثنائی و فوق العاده و خارق العاده ای دارد: «در زمانی که حرف زدن باعث شود تو سر خود را از دست دهی هنر آن است که حرف خود را بزنی اما سر خود را از دست ندهی.»

خانم و آقای وکیل انقدر حرف زدن و بازهم با تکیه به حرف و زبان قاضی رأی که نمی دهد هیچ، حس خوبی به شما ندارد. اینطور تصور می کند که می خواهید وی را فریب دهید. از بعضی از قضات پرسیدیم شما کی رأی صادر می کنید؟ پاسخ دادند من از در دادگاه وارد می شود رأیم را دادم. پس در جایگاهی که انقدر آدمها با دید اول میتوانند تأثیر بپذیرند، باید آموزش دید. فرمول جهانی آن هم این است: 3، 5 تا هفت ثانیه فرصت دارید روی طرف مقابل تأثیر بگذارید.

به دو گوشه ی لب آقای هیتلر نگاهی بیندازید. کامال پایین آمده. این آدمها یک درصد هم تحت تاثیر حرفهای شما قرار نمی گیرند. پس راهکار چیست؟ من در، کتاب فن دفاعم به این مسأله

15

خیلی اشاره کردم. خانمها، آقایون نمودار بکشید بریده روزنامه، عکس و توضیحات مستند و مستدل و وحدت رویه ها.

وقتی موسسات حقوقی از بنده مشورت می گیرند می گویم فقط عکس بگذارید و جالب اینجاست قضات می گویند از این پرونده خیلی خوشمان آمده. خیلی الیحت متفاوت بود.

دوستان، همکاران معموال زیر الیحه ها خط می کشند. بدترین کار است. تجربه نشان داده، اکثر قضات از خط کشیدن متنفر و منزجر هستند ولی وکال باز هم با اصرار و پافشاری روی این کار غلط خط می کشند. بعضی ها ماژیک هایالیت می کشند. حتما از فونت توپر مورب مایل استفاده کنید. بیشترین تاثیر را روی قضات می گذارد و مخصوصا آدمهایی که تحت هیچ شرایطی شمارا قبول که ندارند هیچ باور هم نمی کنند. تصور می کنند با گرفتن پول سعی در گرفتن رأی آنها دارید.

فرق من با هیتلر چیست؟ من تا آخر از آدمهای بزرگ و حرفه ای مثل شما استرس دارم اماهیتلر در سه، چهار، پنج، هفت کمتر از یک دقیقه استرسش که برطرف می شود هیچ خیلی شیک و مجلسی به صحبت ادامه می دهد. تفاوت در این است که آب دهان قورت می دهد، شروع می کنه به پلک زدن. شما باید به قدرتی برسید که چه در تلویزیون و چه در مقام یک موکل، یک وکیل یک مشاور حقوقی، بر اعضای بدنتون تسلط پیدا کنید.

تفاوت من با هیتلر این است که من تا آخر جلسه از وجود عزیزان، بزرگواران، فرهیختگانی مثل شما استرس و اضطراب دارم اما هیتلر برای یکصد هزار نفر بدون اینکه هیچ اثری از اضطراب و استرس در چشمهایش باشد، سخنرانی می کند. از ابتدا تا انتهای سخنرانی باید با یک انرژی باشد. حق ندارید در جلسه ای پرانرژی وارد شوید و در آخر بی حوصله. با این وجود موکل به

16

شما اعتماد نمی کند و می گوید تو حرفه ای نیستی. هیتلر در ثانیه های کم خودش را بازیابی می کند.

برای مثال هواپیما در فرودگاه، سرعت می رود، ارتفاع می گیرد و سپس پایین می آید. خانمها، آقایان، حقوقدانان بزرگ و برتر کشور الیحه خواندن و صحبت کردن با قاضی هم باید مثل یک هواپیما فرود و فراز و نشیب داشته باشد. چند فن هیپنوتیزم کردن را هیتلر اجرا کرد. -1 لطفا پشت تریبون یا هرجایی قرار گرفتید ابتدا اجازه بدهید قاضی بنشیند و بعد اجازه بگیرید و بشینید. ابتدا اجازه بدهید قاضی جلوس کند. بازه زمانی هیپنوتیزم کردن همان 3، 5 تا 7 ثانیه ابتدا می باشد.

-2 به هیچ عنوان دستها را مابین پاها نگذارید و با مخاطب یا موکلتون صحبت کنید، احساس بدی ایجاد می کند. برای هیپنوتیزم کردن طرف مقابل حتما باید دست شما را ببیند. همانند دونالد ترامپ، ریگان، کیسینجر، باراک اوباما. زیرا نقاطی کف دست وجود دارد که ناخودآگاه به شما حس صداقت می دهد. امالزاماً کسی که این کار را انجام داد، عالمت صداقت نیست. اما شما به عنوان یک وکیل حرفه ای، به عنوان یک مشاور حقوقی امین و صدیق هر از چندگاهی کف دستتان را به طرف مقابل نشان بدهید. و شخصیت اصلی خودتان باشید.

بریم سراغ تکنیک بعدی : -1 هر کاری طرف مقابل انجام داد شما هم انجام بدهید، البته در پریود زمانی 5،3 تا 7 ثانیه؛ یعنی حق ندارید تا طرف مقابل خودکارش را درآورد و شروع به نوشتن کرد، شما هم همین کار را انجام دهید. پس چه باید کرد؟ بهترین تکنیک این است که در حالی که خودکار دستتان است، به عنوان یک مشاور حقوقی با مردم صحبت کنید. طبق تحقیقاتی که در دانشگاه استمفورد و دانشگاه هاروارد، ماسریخد هلند و ال بی اس لندن روی

17

این پروژه انجام شده، به این نتیجه رسیدند که، وکیل و مشاور حقوقی ها و مدیران و هیأت مدیره هایی که خودکار در دست می گیرند و مشغول نوشتن می شوند، هفتادو پنج درصد بیشتر تاثیرگذار هستند. حتی اگر صحبت های طرف مقابلش خوب و باب طبع و میل نباشد. و بنده هم با همین تکنیک از خیلی افراد رأی گرفتم. توجه بفرمایید شما نیز باید هم از رفتار وی الگو برداری کنید هم سعی کنید زمانی که صحبت می کنید یا الیحه می خوانید و دفاع می کنید حرفتان را رسم کنید. نگاه کنید به تصویر، یکصدهزار نفر محو و هیپنوتیزم هیتلر شدند.

کتابی که هر وکیلی باید آن را مطالعه کند «تاریخ تمدن ویل دورانت» است. ویل دورانت تعریف می کند: هرگز در دنیا انقالبی به وقوع نپیوستکه نهایتاً سه یا چهار دهه بعد بزرگترین خیانت ها طی همان انقالب به آن ها شد. بابک زنجانی و شهرام جزایری ها و ژن خوب ها و …

در این کتاب نکات زیادی پیدا می کنید. نکته هایی که الزمه ی هر وکیل تازه، مشاور حقوقی

  • حقوقدانان است و خیلی از اساتید دیگر هم از این تکنیک ها استفاده می کنند. خورِش چُف یکی از بزرگان شوروی سابق است با لباس مبدل حاضر می شود.

هیتلر در سخنرانی هایش فضای خیلی زیاد اشغال می کند خیلی جمع نمی نشیند. شانه اش عقب و سینه اش جلو است. دانشگاه هاروارد روی این مدل تحقیقاتی انجام داده است. در افرادی که سینه جلو و صاف راه می روند ده تا دوازده درصد ایجاد هورمون بیشتر است.

یوزف گوبز پایه گذار تکنیکی به اسم پروپاگاندا است. پروپاگاندایی که هیتلر از آن سود می برد را، یوزف گوبز طراحی می کند. یوزف گوبز به هیتلر می گوید: چند تا لشکر داری؟ هیتلر می گوید 30 لشکر. یوزف گوبز می گوید تو 60 لشکر داری. هیتلر تا زمانی که شکست می خورد و

۸1

از بین می رود، تصور می کرده 60 لشکر دارد. این تکنیک یوزف گوبز است. یک وکیل حرفه ای

  • خوب، یک مشاور حقوقی هرگز نباید پروپاگاندا استفاده کند. هرگز نباید فریب بخورند. تعداد زیادی از همین وکال بخاطر فریب خوردن در زندانها هستند. ویل مارشالهای معروف هیتلر همه قتل عام می شوند همه پروپاگانداست. صحبت های هیتلر کم کم قدرت می گیرد.

تضمین می کنم کسی در دادگاه الیحه را اینطور بخواند من ایمان دارم ، ۹۹ درصد می تواند رأی را از قاضی بگیرد. مان هوفار تکنیک است. ربطی ندارد که در موردش چه فکری کنید. به آن word station یا کلمات ایستگاهی می گویند. یعنی یا صدارا بلند می کنید یعنی تن صدا یا صدا را پایین می آورید. برای موفقیت در پرونده های حقوقی به این اعتقاد دارم یا باید راه جدید بسازید یا در راهی که هستید اول باشید. شما کدام یکی هستید.

حال یک سوال: مگر می شود راه جدید ساخت؟ بله امکان دارد. چطور یکی از همکاران شما کتابی نوشته که قوه ی قضائیه آن را چاپ کرده است؟ آیا با رابطه این کار را انجام داده است خیر. چون راه جدیدی ایجاد کرده است. نکته ی دیگر اینکه قوانین را همانند مشق ننویسید قضات قبول ندارند. اشاره به شماره و ماده کفایت می کند. طوالنی بودن الیحه دلیل بر رافع بودن مسئله نیست. الیحه باید کوتاه باشدجمله. باشد. کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ

هیتلر برای تاثیرگذاری بیشتر صحبت هایش، روی پنجه های پا بلند می شود. همین فردی که باعث مرگ پنجاه میلیون نفر شد. به حالت های دست های وی توجه کنید. حتی خانمی که تصویر وی را ندارد مورد تاثیر قرار گرفته است.

۹1

تکنیک های مورد استفاده شما از طریق تلفن هم موثر است فقط باید تکنیک را آموزش دید. هر چقدر این تکنیک ها را بیشتر آموزش دیده باشید موفق تر هستید. همانند عوض کردن دنده های ماشین بدون نگاه کردن به آن. رجوع کنید به مقاله من زبان بدن آدولف هیتلر.

هیتلر بیان می کند من به چیزی که می گویم اعتقاد دارم در صورتی که اینطور نیست هیچ اعتقادی ندارد. این فرد اصال آلمانی نیست. در بین مرز اتریش و سوئد بدنیا آمده. حتما کتاب نبرد من هیتلر را مطالعه کنید. عاقل هم دانست و هم پرسید این نادان است که ندانست و نپرسید. به حساب خود برسید قبل از اینکه به حسابتان رسیدگی شود. چقدر مطالعه کردید؟ چقدر مطالعه می کنید؟ یکی از چیزهایی که یک وکیل حتما باید یاد بگیرد، تکنیک هایی است که هیتلر 0۸ سال پیش انجام داده است. استفاده از این تکنیک ها، یک جایگاه خاص و شرط و شروطی دارد. در جای دیگر می طلبد که با سوزن یک بادکنک را بترکانید. انتخاب با شماست.

هیتلر همه ی حرفهایش را رسم می کند و فضای زیاد اشغال می کند.معموالً بازیگرهای صفرکیلومتر و بی تخصص چکار می کنند؟! آرنج هایشان بسته استو ردپایش در سریال های دل

  • مانکن وجود دارد. حتی آنهایی که ادعا دارند و خود را سوپراستار می نامند. نفس زدن، پلک زدن، سرعت پلک زدن، زاویه سر و گردن همه قابل تفسیر است.

هیتلر سخنران حرفه ای است. یک وکیل باید مسلط بر سخنوری و سخنرانی باشد. مذاکره و زبان بدن و تکنیک های جذب و اقناع و فریب را یاد داشته باشد که دروغ و ریاکاری را بشناسد. هیتلر در 0۹ سال پیش دوربین عکاسی گذاشته و با ژستهای مختلف توسط عکاسش از وی عکس گرفته شده است. او همچنین اتاق فکر داشته و از اساتید دانشگاه درباره ی ژست هایش نظرخواهی کرده است.

20

مرحوم پرفسور کاتوزیان فرمودند: «قانون را از فرانسه آوردیم و در پالستیک گذاشتیم خاک کردیم و پوساندیم و از بین بردیم ولی فرانسوی ها آن را کاشتند و کود دادند و به آن رسیدگی کردند و امروز جهان سومی ها و خیلی کشورهای دیگر از میوه اش استفاده می کنند.» ما در چه جایگاهی هستیم و آنها کجا. حرکت به جلو یعنی این.

نکته ی مهم دیگر اینکهتمرکزِ یک وکیل حرفه ای یا یک حقوقدان برجسته، روی منافع است به جای مواضع. بعضی افراد خود را خیلی کامل می دانند و بدنبال آموزش نیستند. خانم و آقایی که موکل جذب نمی کنید، اعتبار امامزاده را خراب نکنید. اگر هر روز مطالعه نمی کنم نباید اسم خودم را وکیل بگذارم. ببینید پیشکسوت ها چکار کردند؟ هر روز مطالعه داشتند. اگر هم فرصت ندارید روزی پنج دقیقه این کار را انجام دهید. وحدت رویه ها را بخوانید.

استاد دانشگاه هاروارد یک آزمایشی انجام داده به همه ی قاره ها سفر کرده و از افرادی پرسیده آیا دوچرخه سواری بلدید؟ پاسخ دادند بله این که سخت نیست. سپس از آنها خواسته که سه متر دوچرخه سواری کنند. در همه ی قاره ها این امتحان را انجام می دهند و همه ی افراد هم روسیاه در می آیند. 200 دالر هم جایزه می گذارد. وی می گوید من سی سال پیش دوچرخه سواری یاد گرفتم. در حال حاضر سی ساله هستم. آنها به جای اینکه به راست بروند به سمت چپ و به جای اینکه به چپ بروند به سمت راست می روند. این حالت، حالت قضات، وکال و موکلهای ماست؛ یعنی می گویند چشم انجام می دهیم ولی انجام نمی دهند می گوید رأی را می دهم ولی نمی دهد. موکل می گوید همه ی حقیقت را گفتم درصورتی که نگفته یا می گوید قسمتی از آن را گفتم که نگفته است. این دوچرخه برعکس است.

21

چطور می توان از این دوچرخه برعکس هم استفاده کرد؟ دانستن زبان بدن برایمان همین حکم را دارد. یعنی فکر می کنید طرف مقابل لبخند می زند و می گوید بله قربان، درصورتی که اگر تکنیک زبان بدن بلد باشید متوجه می شوید که در همین لبخند زدن و بله قربان گفتن وی چیزهای دیگری هم نهفته است.

یک نکته: حدود 76 هزار حرکت بدن کشف شده است. از زمان جنگ جهانی دوم روسها و بعد از آن آمریکاییها و اروپاییها روی آن تحقیقاتی کردند و به نکاتی رسیدند.

بنده نزد آقای جو ناوارو در مالزی نکته هایی آموزش دیدم. ده درصد از این حرکات را به ما آموزش دادند که بنده یک درصدش را همراه با قانون آگاهم و به شما آموزش می دهم.

زمانی که فرد، در هنگام صحبت کردن انگشتر در دست می چرخاند، عالمت این است که حس خوبی ندارد. دچار اضطراب و استرس است. قدم اول آرام کردن این فرد است. یعنی باید روانشناس باشید، معلم باشید، مثل یک خواهر یا برادر دلسوز با موکل خودتان صحبت کنید. تأکید می کنم هرکس با این قدرت مردم را جذب کند، نه تنها آن فرد این مورد را فراموش نمی کند بلکه افراد دیگری را هم به شما معرفی می کند.

دانش با درک مساوی نیست. عزیزان لطفا کتاب بخوانید. تمرکز روی منافع به جای مواضع. تضمین می کنم هیچ قاضی ای در هیچ جای دنیا نتواند از گزند استداللهای علمی شما فرار کند. این اطمینان را به شما می دهم. چون در هر کتاب دستورالعمل حل یک پرونده ی حقوقی نهفته است.

22

دانش با درک مساوی نیست. شما همه به دانش باالیی رسیدید. ….. را از آدمهای کالهبردار حقه

باز یا … باید به آن برسید. و اینکه این آدمهای جدید را چطور به طرف خود جذب کنید.

هدفم از پخش فیلم این است، با وجودی که همگی باالترین سطح از علم حقوقی کشور را دارید االن وقت آن رسیده که به علوم پایه و علوم دیگری که با جذب موکل، نگهداری موکل، باال بردن جامعه ی حقوقی کشورمون رابطه ی مستقیم دارد، بپردازیم.

حقوقدان محترم، زمانی که یک تفکر خشک و غالبی، در افکارمان شکل گرفت نتیجه این می شود که می گوییم، من احتیاج به کتاب خواندن ندارم. پس باید تغییرش بدهیم. روزی پنج دقیقه مطالعه داشته باشید. قانون 0-20۸ نوشته ی ریچارد کوچ. من در این قانون تغییراتی داده ام. خالصه ی کتاب در پادکست من قابل دسترسی هست. این قانون می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

نکته ی خیلی مهم : حافظ علیه الرحمه می فرماید: دوبار باید زندگی کرد، یکبار برای تجربه اندوختن و یکبار برای استفاده از آن تجربه ها و چون ما دوبار به دنیا نمی آییم بهترین کار این است که از تجربه ی قدیمی ها استفاده کنیم. همین کتابهایی که معرفی می کنیم یعنی همان تجربه ها. تمام زندگی ما و تمام بزرگان ما افراد یک درصدی هستند یک درصد ارتباط یک درصد رابطه …

منابع

1-خاطرات یک وکیل یزدی بر اساس خاطرات سیداحمد رضوی از وکلای کانون دادگستری

2- عنوان: فن دفاع در امور حقوقی و کیفری جلد یک و دو نویسنده: مهدی ترازی، رسول افضلی

3- مقدمه علم حقوق  نوشته زنده یاد استاد مرحوم کاتوزیان انتشارات مجد

4- عنوان: فن دفاع جلد اول تا ششم نویسنده: استاد احمد فتحی

5-کتاب دردسرهای یک وکیل نویسنده: محمد مهاجری – انتشارات آرنا

6- 25 نکته طلایی برای کسب و کار موفق وکلا نوشته‌ی مریلین آستین تارلتون

7-اسرار دفاع نوشته ژرژ کوهندی  انتشارات گنج دانش

8- بایسته های یک وکیل نوشته بهمن کشاورز انتشارات مجد

23

Views: 3

برچسب‌ها:, , , , ,